هر برجامی که اجرایی شود، یکی از تحریم ها به طور موقت برداشته می شود و ما جشن می گیریم!
صراط:روزنامه رسالت به نقل از آنچه اندیشکده های تخصصی وزارت خارجه آمریکا تدوین کرده اند در باره آینده برجام نوشت:در برجام دیگر، بتون شدن صنایع موشکی ایران مد نظر است، چرا که زمانه، زمان? مذاکره است و اصلا احتیاجی به موشک نیست.
در برجام سوم، حزب الله و حماس و مقاومت فلسطین و انصارالله یمن و بشار اسد حذف می شوند، چون افراطی و تروریست و خطر ناک اند و نظم جهانی را تهدید میکنند. در برجام چهارم امام و اندیشه های امام وتفکر انقلاب اسلامی از صحن? سیاست گزاری کشور حذف می شود وبا احترام به موزه تاریخ سپرده می شود. در برجام پنجم، قانون اساسی ایران تغییرمی کند، شورای رهبری جایگزین رهبر می شود، سپاه در ارتش و شورای نگهبان در شورای مصلحت ادغام می شود. در برجام بعد، اسرائیل به رسمیت شناخته می شود چون ما دعوایی با اسرائیل نداریم. این برجامها، همه طراحی شده اند و حتی زحمت تدوین پیش نویس آنها را هم، مثل برجام اول، اندیشکده های تخصصی وزارت خارجه آمریکا کشیده اند واین برجام ها فقط منتظرجلسات رسمی، چانه زنی های معمول، امضاء دوطرف و اجرایی شدن هستند.
هر برجامی که اجرایی شود، یکی از تحریم ها به طور موقت برداشته می شود و ما جشن می گیریم. طی مذاکرات برجام اول، طرف مقابل با استفاده از فضای ایجاد شده، راه نفوذ خود به مراکز تصمیم سازی کشور و رسانه های همسو را هموار کرد تا زمینه ساز برجامهای بعدی شوند. شخصیت هایی و مشاورانی و رسانه هائی، مأموریت یافتند برای قبح زدائی از برجامهای بعدی اقدام کنند و افکار عمومی را آماده سازند که نمونه های آن را مشاهده میکنیم. اکنون دراطاقهای فکر و برخی مراکز مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری، چهره ها و شخصیت هایی به طور صریح، برجامهای بعدی را در دستور کار قرار داده اند.
هدف نهایی آنها در خوشبینانه ترین حالت، باز گرداندن ایران به جایگاه قبلی خود، یعنی تبدیل شدن به یکی از اقمارحاشیه ای آمریکا است. بسیاری از این شخصیت ها، با تفکر و محاسبات کاسبکارانه و ملاحظه قدرت آمریکا، عافیت طلبی را برگزیده و در جدول شیطان، قرار گرفته اند. آنها بدون دریافت حقوق، به طور رایگان به آمریکا و اسرائیل خدمت می کنند، البته گروه دیگری هم کنار اینها هستند و بوده اند که ارتباط های تشکیلاتی با سفارتخانه ها و سازمانهای اطلاعاتی بیگانه دارند. اینها هم، گاه به دام می افتند و به سزای خیانتشان می رسند و گاه فراری شده وبه دشمنان ملت پناهنده می شوند. ده ها چهره سرشناس و معروف که قبلا عضو این اطاقهای فکر بوده اند امروزدر زندان ها ی ایران و یا در استخدام اطاق های فکر وزارت خارجه آمریکا و رسانه های بیگانه هستند. این مجموعه در داخل و خارج کشور، زمینه سازان برجامهای بعدی هستند و مسئولان را در چنبر? ترفندهای روانی خود مدیریت می کنند.
سرلشکرجعفری:برجام هرگز سند افتخار نیست
فرمانده کل سپاه با اشاره به آمادگی های همه جانبه سپاه برای مقابله پیروزمندانه و قاطع با تهدیدات دشمنان تأکید کرد: سالها است با فرض جنگ گسترده با آمریکا و متحدانش قدرت ساختهایم.
صراط:سپاه نیوز نوشت: سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اولین جلسه شورای عالی فرماندهان سپاه در سال 95 با تبیین مسائل جاری کشور و تحولات منطقه و نقشهها و ترفندهای جدید جبهه دشمن علیه انقلاب و نظام اسلامی و چگونگی مقابله با آنها اظهار کرد: حفظ ظرفیت بقا در انقلاب اسلامی متناسب با شرایط منطقه و کمک به پیشرفت آن، اساس پاسداری غیرمحافظه کارانهی ما از انقلاب اسلامی است.
وی افزود: نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که مجلس شورای اسلامی، دولت و قوه قضائیه و سایر دستگاههاست، حفظ این ساخت رسمی لازم و واجب است اما کافی نیست. در دل ساخت حقوقی یک ساخت حقیقی و درونی وجود دارد و باید آن را هم حفظ کرد.
سرلشکر جعفری با بیان اینکه "شاید این ساخت درونی که همان آرمانهای جمهوری اسلامی یعنی عدالت، استقلال، آزادی، کرامت انسان، حفظ ارزشهای انقلاب، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن، دفاع از مظلومین عالم به خصوص جهان اسلام و استکبار ستیزی تعریف و تبیین شده است مهم تر باشد" گفت: سپاه به سهم خود مراقب و پاسدار این آرمانها به منزله مرزهای فکری، اعتقادی و سیاسی است و دائماً در حال برجسته کردن این مرزها متناسب با مقتضیات هر زمان میباشد.
فرمانده کل سپاه در ادامه خاطر نشان کرد: امروز هندسهی انقلاب اسلامی عظیم تر شده و مرزهای آن گسترش یافته است. جامعهی انقلاب اسلامی بینالمللی و قدرت انقلاب جهانی شده است و سپاه، انقلاب اسلامی را برای عبور و گذار از مرحلهی سوم خود، هوشمندانه و غیر محافظه کارانه پاسداری و مراقبت خواهد نمود.
سرلشکر جعفری با اشاره به استحکام ماهیت انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر تلاشهای دشمنان برای مقابله با آن افزود: هاضمهی انقلاب اسلامی عظیمتر از بحرانهایی بوده که به آن تحمیل شده است چه جنگ، چه ترورها، چه تحریمها، چه فتنه 88 و چه تحولات سیاسی نظیر روی کارآمدن دولتی مثل دولت اصلاحات و مجلسی مانند مجلس ششم؛ اما تاریخ انقلاب نشان میدهد هرکس به دنبال استحاله نظام و توقف انقلاب اسلامی بوده، ماهیت انقلاب اسلامی او را مضمحل و بی اعتبار کرده است.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: ما شرایط سخت و دشواری را تجربه کردهایم، سِرّ عبور انقلاب از این شرایط سخت همین روح انقلابی مردم ما بوده است که با پرچمداری حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) توانسته است بر عظیم ترین قدرتهای تاریخ غلبه کند.
وی با بیان اینکه نباید نگران رفتارهای ضدانقلابی بعضی از اشخاص منتسب به انقلاب و نظام بود، خاطرنشان کرد: در مسیر انقلاب متأسفانه بزرگانی حتی در مقیاس جانشینی حضرت امام رحمه الله، که بدلیل فقدان درک و موقعیت ممتاز انقلاب و تحریک پذیری از سوی عناصر بیگانه و ضدانقلاب از مسیر انقلاب که توسط رهبری انقلاب تعریف شده بود منحرف شدند، اما انقلاب اسلامی قدرتمندتر از گذشته و به دور از تعلق به اشخاص، شکافتن مسیرهای جدید در جغرافیاهای دوردست را رقم زده و میزند.
فرمانده کل سپاه تأکید کرد: تفکرات سیاسی که در تعارض با انقلاب اسلامی و مسیر حق باشد پایدار نمیماند، این تفکرات حتی اگر هم در مقطعی تشکیل دولت و مجلس بدهند پس از مدتی با اراده مردم از جغرافیای سیاسی کشور و انقلاب کنار گذاشته می شوند.
سرلشکر جعفری افزود: در عین حال نباید از نظر دور داشت که همواره نفوذ آمریکا در کشورهای مختلف از مسیر جریان سازان معارض غربگرا عبور کرده است و این استراتژی موفق را آمریکا در مورد ما نیز دنبال میکند.
وی با تأکید بر ضرورت هوشمندی ملی نسبت به خط نفوذ دشمن در دوره تاریخی نوین انقلاب اسلامی گفت:جریان سازان غرب گرای جدید که عوامل نفوذ راهبرد آمریکا هستند در راهند، اما ملت انقلابی و مؤمن ایران اسلامی اجازهی رشد جوانههای خیانت این جریان، که به دنبال کور کردن راه امام هستند را هرگز نخواهد داد.
سرلشکر جعفری افزود: گرچه شیوههای آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی تحول یافته است اما سپاه و نیروهای انقلاب با رصد و شناسایی به هنگام این شیوهها، مسدود نمودن راه نفوذ آنان را کماکان با قدرت دنبال میکنند.
فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این سوال که آیا برجام میتواند الگویی برای حل سایر مشکلات محسوب شود؟ گفت: برجام هستهای اگر به عنوان یک الگو تلقی شود، نشانهی کوتاهی فکر و نوعی خود تحقیری است. افرادی هم که امروز از سریال برجامها سخن میگویند، ناخواسته همان مسیر ضدانقلاب را در پیش گرفتهاند و میخواهند مردم بزرگ ما را تحقیر نمایند.
وی تأکید کرد: نتیجهی تفکر ارزش گذارانه به تعامل با جهان بدون محاسبات انقلابی، ایستادگی و مقاومت برای تحقق اهداف و مصالح نظام و کشور، غربزدگی مزمن خواهد بود.
سرلشکر جعفری برجام را نسخهی حداقلی احقاق حق مردم ایران دانست و اظهار کرد: برجام هرگز به عنوان یک سند افتخار تلقی نشده و نخواهد شد. هرچند مقاومت هستهای ملت ایران که دشمن را مجبور به تغییر استراتژی ساخت، یک افتخار بود اما این مقاومت با بخشی از نتیجه آن که برجام بود متفاوت است.
وی تصریح کرد: برجام یک نسخهی دیپلماسی است که با فرجام نامعینی که بخش اعظم آن تعهدات دشمن بدعهد و کینه توز است، نمیتواند مدل رفتار حاکمیتی نظام در موضوعات دیگر قلمداد شود.
سرلشکر جعفری در تشریح عوامل و عناصر اصلی تأثیر گذار در مقاومت هستهای ایران اسلامی گفت: مقاومت هستهای مربوط به شجاعت انقلابی رهبری عزیز در هدایت انقلاب و مواجهه با تهدید نظام سلطه، مجاهدت علمی دانشمندان در آزمایشگاهها و تأسیسات هستهای، صبر انقلابی مردم، ایستادگی برابر تحریمها و بالاخره مربوط به پیوند ناگسستنی مردم و رهبری است.
وی با اشاره به برخی زمزمهها و تلاشها در مطرح ساختن سریال برجامها تصریح کرد: در سالهای دور و نزدیک، ما هرگز به برجامهای دیگر فکر نمیکنیم و به غلبه بر دشمن و خاموش کردن صداهای تهدیدآمیز آنان و ایستادگی روی اصول و ارزشهای انقلابی مان میاندیشیم.
فرمانده کل سپاه تأکید کرد: مردم ما با اکراه این برجام را پذیرفتند مگر این برجام تاکنون چه نتایجی برای مردم داشته که برجامهای دیگری را بپذیریم؟ مردم ما، روحیه و تفکر انقلابی را هرگز با روحیه و تفکر انفعالی عوض نمیکنند، اگر این گونه بود این قدر شهید نمیدادیم، در حالی که هنوز کاروان شهداء در راه است و نوای آنان هر روز شنیده میشود.
سرلشکر جعفری در واکنش به مواضع و اظهارات اخیر دولتمردان آمریکایی در موضوع موشکی کشور نیز گفت: سالهاست ما با فرض جنگ گسترده با آمریکا و متحدینش قدرت ساختهایم و همهی ظرفیتها و توانمندی خود را برای پیروزیهای قاطع در برابر چنین دشمنانی گسترش دادهایم. ما قبل از آن که برای گزینههای سیاسی و دیپلماتیک آماده باشیم برای گزینهی نظامی آماده شدهایم.
فرمانده کل سپاه تأکید کرد:ما از جنگ استقبال نمیکنیم، اما به گزینهی نظامی اگر پیش آید، مانند هشت سال دفاع مقدس به عنوان یک فرصت نگاه میکنیم و آمریکا هم مثل گذشته هیچ غلطی نمیتواند بکند.
وی با اشاره به دستاوردها و توانمندیهای موشکی سپاه و تأکید بر ادامه مسیر توسعه آن تصریح کرد:موشکهایمان که دقیقتر و ویرانگرتر شدهاند بیش از پیش تکثیر خواهند شد و موضع آمریکاییها انفعالی و ناشی از شدت وحشتی است که از توان و آمادگیهای موشکی سپاه پیدا کردهاند لذا دشمنان باید در این وحشت بمانند و دست و پا زدنهای بیشتر، آنها را سریعتر در باتلاق خود ساخته شان فرو خواهد برد.
فرمانده کل سپاه در ادامه پیرامون نگاه و رفتار سپاه در قبال اقدامات اخیر برخی از کشورهای عربی درشورای همکاری خلیج فارس گفت: رژیمهایی نظیر عربستان، بحرین و مانند آنها، مظهر عقب ماندگی سیاسی مدرن هستند و سپاه برای پاسخ به گستاخیها و رفتار سفیهانهی آنها، که ناشی از تکیه به قدرت آمریکاست با طراحی و برنامهریزی، آمادگیهای لازم را ایجاد کرده و منتظر دستور می باشد.
وی تصریح کرد: امروز رفتار ذلیلانه حکام برخی از کشورهای عربی در حمایت از اسرائیل و قتل عام مردم بیگناه یمن و فلسطین توسط حکام آل سعود، آبرو و عزت امت عربی را در معرض خطر قرار داده است، در عین حال مطمئن هستیم مردمان سرزمینهای عربی بزودی تیغ های انتقام را برخواهند کشید.
سرلشکر جعفری با تأکید بر اینکه "ما همچنان از بقای نظام سوریه و حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی آن حمایت می کنیم و هرگز اجازه تجزیه هیچ یک از سرزمینهای اسلامی را نخواهیم داد" گفت: ما تجزیه را یک راهبرد انگلیسی، آمریکایی و صهیونیستی میدانیم، لذا هرگز اجازه تضعیف ملتهای مسلمان را نداده و از فلسطین نیز همانند گذشته با همهی توان و قدرتمان دفاع خواهیم کرد.
فرمانده کل سپاه محافظت از آرامش و امنیت لبنان را امری مهم توصیف و خاطرنشان کرد:ما از زیباترین واقعیت شرق مدیترانه یعنی حزب الله لبنان با جان و دل حمایت و دفاع خواهیم کرد و مطمئن هستیم مسلمانان و آزادگان جهان واکنش قدرتمندی به تروریست نامیدن حزب الله - این فخر دنیای اسلام و عرب - به رژیمهای عربی در آستانهی زوال داده و آنها پیامد رفتار جاهلانهی خود را دریافت خواهند کرد.
سرلشکر جعفری تصریح کرد: ما مردم فلسطین و یمن را تنها نخواهیم گذاشت و شمشیر انصار الله به یاری خدای بزرگ برندهتر خواهد شد.
فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنان خود با ارزیابی روند اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور و مسئولیت نهادها و دستگاهها در این عرصه گفت: ارزیابیها نشان میدهد حرکت نهادهای مسئول و دستگاههای اجرایی برای تحقق اقتصاد مقاومتی ضعیف و غیرقابل قبول بوده و نیازمند جهشهای جدی در این عرصه میباشند.
وی با بیان اینکه "مجلس و دولت در عرصه حل مشکلات معیشتی از طریق محقق نمودن اقتصاد مقاومتی به مردم و انقلاب بدهکارند" تأکید کرد: سپاه همهی توان و ظرفیتهای ممکن را برای مشارکت در اقتصاد مقاومتی در اختیار دولت قرار داده و خواهد داد. ما مشکلات اقتصادی مردم را درک میکنیم. لذا همکاری با دولت در این عرصه را یکی از اولویتهای اصلی سپاه و بسیج میدانیم.
فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: ما مطمئن هستیم با کنار گذاردن اقتصاد عاریتی و تکوین اقتصاد مقاومتی بخش اعظم نقشههای آمریکا برای نفوذ در کشور ابتر و میرا خواهد ماند.
سرلشکر جعفری با تأکید بر اینکه سرنوشت جمهوری اسلامی ایران با اقتصاد مقاومتی گره خورده افزود:متأسفیم بیش از دو سال از فرمان و تأکید مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) بر اجرایی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی میگذرد و هنوز اقدام عمده و اساسی ای در این رابطه صورت نگرفته است.
وی گفت: گویی هنوز اصول، شاخصهها و مؤلفههای اصلی اقتصاد مقاومتی برای دست اندرکاران اقتصاد کشور، جا نیفتاده و همچنان همه دستگاهها به روشهای سنتی اقتصادی غلط گذشته که در شرایط جنگ اقتصادی اصلاً جواب نمیدهد، عادت کردهاند .
سرلشکر جعفری در پایان بیان داشت: در سال اقدام و عمل اقتصاد مقاومتی، ابتدا بایستی ابعاد و مؤلفههای آن درست فهم شود و سپس برای اجرا، برنامهریزیهای جدی و واقعی صورت گیرد تا به یاری خدای بزرگ مردم نجیب و انقلابی ما بتوانند از تحریمها و فشارهای خصمانهی اقتصاد دشمنان، به سلامت عبور کنند.
پس از برجام هر روز 80 میلیون دلار از درآمد کشور کم شده است
شواهد نشان میدهد که جناب روحانی «توافق هستهای» را در «رابطه با آمریکا» تعریف و ترجمه میکردند و در پی جلب اعتماد آمریکاییها بودند.
صراط: حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: یادداشت پیش روی در پی مچگیری! نیست بلکه به چند نمونه - و فقط چند نمونه - از برخی دوگانهگوییهای دولت محترم اشاره دارد که ادامه آن میتواند سلب اعتماد مردم، یعنی خسارت همگانی را در پی داشته باشد. بخوانید! نوشتن دراینباره سخت و ناگوار است و کاش نیازی به آن نبود. اما «شیریننمایی» برخی از رخدادهای تلخ این روزها که از سوی شماری از مسئولان - متاسفانه بلندپایه - دولتی صورت میپذیرد و نه فقط با آنچه دولت محترم وعده داده بود متفاوت است بلکه با شعار «دولت راستگویان» نیز همخوانی ندارد، چارهای جز نوشتن این وجیزه باقی نمیگذارد. چرا که همه مردم این مرز و بوم، صرفنظر از تفاوت دیدگاهها و اختلاف سلیقهها، سرنشینان یک کشتی هستند و در فرازونشیب حرکت آن به یک اندازه سود میبرند یا آسیب میبینند. یادداشت پیش روی در پی مچگیری! نیست بلکه به چند نمونه - و فقط چند نمونه - از برخی دوگانهگوییهای دولت محترم اشاره دارد که ادامه آن میتواند سلب اعتماد مردم، یعنی خسارت همگانی را در پی داشته باشد. بخوانید!
1- روز دوشنبه هفته جاری، رئیسجمهور محترم کشورمان در نشست مدیران ارشد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دفاع از برجام گفت: «اگر برجام نبود، یک بشکه نفت هم نمیتوانستیم صادر کنیم»! و این در حالی است که؛
الف: قبل از شروع به کار دولت آقای روحانی، روزانه یک میلیون و هفتصدهزار بشکه نفت صادر میشد و این میزان در دولت یازدهم سیر نزولی داشت. یعنی قبل از برجام نفت صادر میشد. آنهم نه یک بشکه! بلکه 1/7 میلیون بشکه.
ب: متوسط بهای نفت در آن هنگام 110 دلار بود و با آغاز دور جدید مذاکرات هستهای قیمت نفت به شدت رو به کاهش گذاشت و بعد از برجام به متوسط 30دلار رسید. بنابراین، اگر قرار باشد - به گفته آقای روحانی - برجام را در صدور نفت موثر بدانیم باید گفت؛ برجام، برخلاف نظر ایشان اولا؛ نه فقط باعث افزایش صادرات نفت نشده بلکه از میزان آن نیز کاسته است و قیمت آن را هم از 110 و 120 دلار به 30 دلار کاهش داده است.
ج: حالا تصور کنید که روزانه یک میلیون بشکه نفت صادر میکنیم. قبل از برجام درآمد روزانه حاصل از صدور یک میلیون بشکه نفت با بهای 110 دلار، مبلغ 110 میلیون دلار بوده است ولی اگر به قول آقای رئیسجمهور، برجام را در صدور نفت موثر بدانیم - که تاثیر منفی داشته و اکنون در پی آن نیستیم - باید گفت درآمد روزانه صدور یک میلیون بشکه نفت با قیمت 30 دلار مبلغ 30 میلیون دلار است، یعنی بعد از برجام هر روز مبلغ 80 میلیون دلار از درآمد نفتی کشور کاسته شده است. آیا، این رخداد افتخارآفرین است؟!
2- اولین روز از اجرایی شدن برجام آقای دکتر روحانی اعلام کرد که تحریمهای بانکی برداشته شده و همین امروز تعداد 1000 السی گشایش یافته است! ولی از آنجا که آن روز یکشنبه بود و همه بانکهای خارجی تعطیل بودند، این تردید پدید آمد که 1000 السی چگونه گشایش یافته است؟ و بعد از چند روز اعلام کردند منظورمان این بود که قرار است 1000 السی گشایش یابد! که البته تا همین امروز هم به گفته بازرگانان ایرانی گشایشی در کار نبوده است، و پرسش این است که چرا بدعهدی آمریکا را میپوشانید و از آبروی دولت محترم - که آبروی همه نظام است- برای زیبانمایی، اقدامات زشت و مستکبرانه حریف هزینه میکنید؟!
3- آقای رئیس جمهور در تاریخ 16 شهریور ماه 93 در مشهد مقدس اعلام کرد «قول داده بودیم که بر رکود غالب خواهیم شد و امروز به ملت ایران اعلام میکنم که ما خوشبختانه از رکود عبور کردهایم»! اما دو روز بعد یعنی 18 شهریور ماه 93، چهار تن از وزرای اقتصادی دولت با ارسال نامهای خطاب به رئیس جمهور با تأکید به رکود شدید در کشور، اعلام کردند اگر برای مهار رکود به صورت ضربالاجل اقدامی صورت نپذیرد، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود. ماجرا به این نقطه ختم نمیشود و آقای روحانی که یکسال و چند ماه قبل از مهار رکود خبر داده بود، در همایش اجرای برجام - دیماه 94 - میگوید «امروز بزرگترین مشکل کشور، رکود، نبود رونق اقتصادی و بیکاری است».
4- رئیس جمهور محترم در فروردین 94 اعلام میکند «هیچ توافقی را امضاء نمیکنیم مگر آن که در همان روز، تمام تحریمها لغو شود» و این در حالی است که براساس مفاد برجام، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد و امروزه هم که 82 روز از اجرایی شدن برجام میگذرد، برخلاف قولی که داده بودند، هیچ تحریمی لغو نشده است و در حالی که ایران به تمامی تعهدات خود - که اکثر آنها غیرقابل بازگشت است- عمل کرده است، طرف مقابل نه فقط به هیچیک از تعهدات خود پایبند نبوده است بلکه تحریمهای جدید دیگری نیز به تحریمهای قبلی افزوده است. چند شب قبل، آقای عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری اعلام کرد که منظور از لغو تحریمها، تحریمهای هستهای بوده است ولی دیروز آقای نوبخت درباره همین تحریمهای هستهای هم در کنفرانس خبری گفت؛ «تحریمهای مربوط به مذاکرات هستهای در حال رفع هستند»! یعنی هنوز رفع نشدهاند!
5- آقای روحانی و برخی از اعضای کابینه ایشان، توافق هستهای و برجام را فتحالفتوح! تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در مقابل اراده ایران! بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب و تاریخ ایران، آفتاب تابان! و... نامیده بودند ولی فقط مروری گذرا بر آنچه از دست دادهایم و آنچه به دست نیاوردهایم کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که ادامه این مسیر یعنی آنچه جناب روحانی از آن با عنوان برجام 2و 3 و 4 و... یاد میکنند، «خسارت محض» است. اما در حالی که اسناد غیرقابل انکار و شواهد فراوانی از این «خسارت محض» حکایت میکند، آقای رئیسجمهور کماکان به همان بزرگنماییهای اغراقآمیز ادامه میدهد و این انتظار منطقی و ضروری را بیپاسخ میگذارد که یک بار به جای حرکت در جاده یکطرفه، با برخی از منتقدان صاحبنظر نشسته و لااقل یکی از آن همه امتیازات مورد ادعا را برای مردم توضیح بدهد.
گفتنی است - و عبرت گرفتنی نیز هست - که اوایل هفته گذشته یکی از سایتهای حامی دولت محترم به جای آن که درباره دستاوردهای مورد ادعای برجام توضیح بدهد نوشته بود؛ «بسیاری از مردم، پیروزی و موفقیت دولت در توافق هستهای و برجام را نمیفهمند»! و...
6- رئیسجمهور محترم بارها اعلام کرده بود که قصد دارد نقدینگی را که در آن هنگام حدود 460 هزار میلیارد بود از سیطره بانکها خارج کرده و در خدمت تولید قرار دهد. امروزه اما، برخلاف ادعای یاد شده، اولا میزان نقدینگی تقریبا 3 برابر شده و از 460 هزار میلیارد تومان قبلی به هزار و یکصد هزار میلیارد تومان افزایش یافته است، ثانیا؛ به اعتراف چندینباره مسئولان محترم اقتصادی کشور، از جمله وزیر محترم صنعت، حتی یک ریال از این نقدینگی نجومی نیز به یارانه تولید تعلق نگرفته است. از سوی دیگر هزاران واحد صنعتی به طور کامل تعطیل شده و یا این که با حداقل ظرفیت به کار مشغولند. آیا دولت محترم بر این تصور است که با شعار اولویت تولید و اختصاص نقدینگی به آن، میتوان این شرایط نزدیک به فاجعه را از نگاه مردم پنهان کرد! و اساسا هنگامی که چارهجویی ممکن است، چه نیازی به پنهانکاری است؟!
7- رئیسجمهور محترم بارها اعلام کردهاند که نرخ تورم را کاهش داده و از این اقدام دولت محترم به عنوان یکی از دستاوردهای حیاتآفرین در اقتصاد کشور و معیشت مردم یاد کردهاند. ایشان پیش از این تاکید کرده بود که میزان و ملاک برای ارزیابی تورم، جیب مردم است و نه آمار و ارقامی که مراکز اقتصادی اعلام میکنند و اکنون با توجه به افزایش جهشی قیمت کالا و خدمات، جای این پرسش است که آیا میتوان تورم را مهار شده و نرخ آن را کاهش یافته تلقی کرد؟
8- و بالاخره موارد و نمونههای فراوان دیگری نیز میتوان به این فهرست اضافه کرد ولی مقصود از این وجیزه فقط برشمردن «نباید»ها نیست بلکه نگاهی خیرخواهانه برای اصلاح امور و حرکت به سوی «باید»هاست. مردم بارها نشان دادهاند که اهل همدلی و نهایتا همزبانی با مسئولان و مخصوصا دولتمردان محترم هستند و برای آنان دشواری کار دولت و مسئولیت سنگینی که برعهده دارد به وضوح قابل درک است، بنابراین، سؤال نهایی آن است که دولت محترم از بزرگنمایی برجام و پنهانکاری درباره آسیبهای فراوانی که تاکنون داشته است، چه مقصودی را دنبال میکند؟ آقای روحانی از نخستین روزهای آغاز به کار، دولت را در وزارت خارجه خلاصه کرد و برای وزارت خارجه نیز یک دستور کار «انحصاری» که همان حل و فصل چالش هستهای بود تعریف کرد و تقریبا همه توان و امکانات اجرایی کشور را در این مسیر به کار گرفت. ایشان در مقابل این پرسش منطقی و پی در پی که چرا از سایر مسائل کشور و از جمله مشکلات اقتصادی غفلت کرده و به آن بهای لازم را نمیدهند، پاسخ میدادند که همه مشکلات و مسائل موجود حتی آب خوردن مردم هم فقط یک راهحل دارد و آن رسیدن به توافق هستهای است. اما شواهد نشان میدهد که جناب روحانی «توافق هستهای» را در «رابطه با آمریکا» تعریف و ترجمه میکردند و در پی جلب اعتماد آمریکاییها بودند. امروزه اما، کمترین تردیدی باقی نمانده است که آمریکا با هر گام ما به عقب، چندین گام در دشمنی و خصومت به جلو برمیدارد و...
اما، شاید - فقط شاید - اصرار آقای دکتر روحانی در پنهان کردن خسارتهای برجام و تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز درباره آن به این علت باشد که نمیخواهند خطی که در پیش گرفته بودند را «خطا» بدانند! و یا علیرغم آنهمه بدعهدی آمریکا و متحدانش، هنوز هم گوشه چشم امیدی به آن دارند!... دراینباره و درباره «سراب» بودن آنچه ایشان «آب» میپندارند گفتنیهایی هست که به بعد موکول میکنیم.
پیرامون قطعنامه 2231 شورای امنیت
خارج شدن از فصل هفت
می گویند (عراقچی هم در گفتگوی ویژه خبری گفت) که برای اولین بار است که کشوری از ذیل فصل هفت درمی آید.
اما ما تحت فصل هفت قطعنامه شورای امنیت نبودیم که می گویند که از تحت فصل هفت بودن درآمدیم.
اگر تحت فصل هفت (ماده های 39 تا 52) بودیم، هم ماده 41 و هم ماده 42 را می توانستند بهمان اعمال کنند. آمریکا و انگلیس می خواستند چنین کاری بکنند، اما چین و روسیه قبول نکردند، و ما هیچ گاه تحت فصل هفت نرفتیم.
اول تحت ماده 40 بودیم، اما چون اجرا نکردیم درخواست شورای امنیت را، رفتیم تحت ماده 41 (تحریم). هیچ گاه تحت ماده 42 (حمله نظامی) نرفتیم.
این حرف که ما توانستیم با این توافق کشور را از ذیل فصل 7 خارج کنیم، کذب محض است.
به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی
اینکه می گویند قطعنامه ها گفته بودند که حق غنی سازی نداریم و الان به دست آمد هم واقعیت ندارد. قبلاً هم گفته بود غنی سازی را تعلیق کنید تا آژانس بیاید اقدامات ش را انجام دهد. هیچ گاه غنی سازی را ممنوع نکرده بودند. نمی تواند بگوید که ممنوع است.
بدترین قطعنامه یعنی قطعنامه 1929 (که به تعبیر آقایان فاجعه بار بوده است)، از ایران خواسته بود که تعلیق -suspend - کند. تا کی؟ تا موقعی که آژانس اقداماتش را انجام دهد..
الان طبق حرف تیم مذاکره کننده، تا آخر 2015 قرار است پرونده ما با آژانس بسته شود. اگر چنین چیزی بشود، طبق قطعنامه 1929 خود به خود باید بتوانیم همه فعالیت هامان را از سر بگیریم. اما الان رفتیم توافق کرده ایم که تا 10 سال در دستور کار شورای امنیت باشیم.
قطعنامه 1929 (همان که به تعبیر آقایان خیلی فاجعه بار بود) گفته بود که اگر با آژانس حل شد، تمام است، اما الان دیگر این طور نیست.
قطعنامه جدید می گوید که شما 10 سال، می توانید با 5060 سانریفیوژ غنی سازی کنید. همین. بعد ده سال چی؟ می توانیم هرچقدر خواستیم غنی سازی کنیم؟ نه، گفته اند باید دوباره توافق جدیدی بشود.
نقض قطعنامه و بازگشت تحریم ها
می گویند قطعنامه برای ما الزام آور نیست.
قطعنامه 4 جزء دارد:
مقدمه قطعنامه
بند اجرایی قطعنامه
متن برجام (در واقع: برجما)؛
بیانیه 1+5
الان همه ی اینها قطعنامه است. مثلاً پاراگراف 8ی که در بیانیه آمده مثل مفاد توافق (برجما) است. چرا که همه اش قطعنامه است و آثار حقوقی یکسان دارد.
این متن قطعنامه ای که صادر شد، مثل متن توافق مورد توافق طرف ایرانی و آمریکایی واقع شده. همه پاراگراف هایش را مذاکره کرده اند و ایران همه را پذیرفته.
اصلاً چرا آمدند قطعنامه کرده اندش؟ آقای ظریف می گوید چون برای کنگره و دولت های بعدی آمریکا هم الزام آور شود.
این قطعنامه برای ما هم الزام آور است.
یکی از بندهای قطعنامه تحریم موشکی یا تحریم تسلیحاتی است. آ.عراقچی در تلویزیون و آ.ظریف در مجلس گفتند که ما به این بند عمل نمی کنیم. سوال اول ما این است که چرا این را توافق کردید پس؟ بیانیه هم داده اند، بعد از مرگ سهراب. به لحاظ حقوق بین المللی بعد از پذیرفتن یک چیز، چنین بیانیه ای اهمیت ندارد اصلا.
می گویند نقض توافق موجب برگشتن تحریم ها می شود، نه نقض قطعنامه. این را راست می گویند. اما آثار نقض قطعنامه شورای امنیت خیلی مهم تر از آثار نقض توافق دوجانبه است.
وقتی انجام ندادی، شورای امنیت می گوید من اصلاً به توافق تان کاری ندارم. شما قطعنامه من را نقض کردی، آن هم قطعنامه ای که روی متنش توافق کرده بودیم. دیگر لازم نیست ما توافق را نقض کنیم تا ریش و قیچی دست شورای امنیت بیفتد. او همین الان هم دستش است ریش و قیچی.
ما می توانیم نقض کنیم. اما آثار زیادی دارد. شورای امنیت تشکیل جلسه می دهد. روسیه و چین هم رأی می دهند. می گویند که ما همان اول بهت (به ایران) گفتیم که تحریم تسلیحاتی را نپذیر، اما گوش نکردی و پذیرفتی.
بحث موشکی
آ.ظریف در مجلس گفتند که طبق قطعنامه ها موشکی کلا ممنوع بوده، ما الان رفتیم کردیمش محدودیت 8 ساله.
در بند 9 قطعنامه 1929 آمده که ایران هیچ فعالیتی در زمینه موشک هایی که قابلیت حمل کلاهک هسته ای دارند و پرتاب کننده -launcher- هایش را انجام ندهد. ثانیاً کشورها اقدام لازم -necessary measure- را برای انجام نگرفتن چنین کاری انجام دهند.
آقایان ظریف و عراقچی گفتند که «اقدام لازم» یعنی حمله نظامی به ایران! کشورها مجاز شده بودند به حمله نظامی به ایران، و ما جلویش را گرفتیم. اما این صحیح نیست. چون فقط تحت ماده 42 می تواند دستور حمله نظامی بدهد و این بند «اقدام لازم» اصلاً ذیل آن ماده نیست. ضمن اینکه مشخص است که در متن قطعنامه 1929 «اقدام لازم» برای جلوگیری از انتقال تکنولوژی و آموزش فنی منظور است.
تا حالا یک کارشناس خارجی -حتی آمریکایی- نیامده بگوید این کلمه چنین معنایی می دهد. آن وقت ما برای توجیه قطعنامه آمده ایم این را می گوییم!؟
نکته دیگر اینکه در قطعنامه کلمه ی design -با هدف هسته ای طراحی شدن- را به عبارت اضافه کرده است. این خوب بود اگر کلمه ی capable -قابلیت حمل کلاهک هسته ای- را حذف می کرد. اما الان که آن هم هست، این هم دیگر فایده ندارد. چون همین «قابلیت» مهم است و شامل موشک های ما می شود.
در PMD می گوید که با افرادی که موشک شهاب 3 درگیر بودند می خواهم مصاحبه کنم. چون اینکه کلاهک نظامی می برد، می تواند کلاهک هسته ای هم ببرد.
اگر شما بپذیری که «موشکی که قابلیت حمل کلاهک هسته ای دارد» متوقف شود، تمام است.
زمان خروج پرونده ایران از شورای امنیت
خودمان پذیرفته ایم که تا 10 سال در دستور کار شورای امنیت قرار بگیریم. بند 8 می گوید که تصمیم گرفته شده که ایران 10 سال در دستور کار شورا باشد. اما این «حداقل 10 سال» است. از خانم شرمن پرسیدند که بعد 10 سال تمام می شود؟ گفت «نه، همین الان نامه نوشته ایم به شورای امنیت که این ده سال باید تمدید شود، 5 سال دیگر باید بیاید رویش». یعنی نگذاشت عرق توافقنامه خشک شود، همین الان شفاف گفت.
به خانم شرمن می گوییم که «این که خلاف توافق است». می گوید «نه. در متن نوشته ایم که بعد 10 سال ما فقط جمع بندی -conclusion- مان را می دهیم»؛ ما قدیم 15 دور با آژانس مذاکره کردیم که بهشان بقبولانیم که اینکه آخرش شما فقط conclusion بدهید را ما نمی پذیریم. یک سال و نیم دعوا می کردیم سر این. چون می دانستیم بیچاره می شویم اگر ریش و قیچی را بدهیم دست او.
قبلاً گفته بودیم که طبق لوزان قرار است قطعنامه های قبلی فقط تجمیع شود. گفته بود که restrictive measure می آید در قطعنامه جدید.
نوشته «ایران باید همکاری کند به طور کامل -shall cooperate- با درخواست های آژانس، آن درخواست هایی که در گزارش های آژانس آمده». نه فقط درخواست های گزارش های تا کنونش. بلکه 40 گزارشی که در آینده (سالی 4 گزارش، طی 10 سال) خواهد داد. در آن گزارش ها هر چه دلش خواسته را نوشته و می نویسد.
مکانیسم حل اختلاف و ضمانت اجرا
دفعه پیش (در توافق ژنو) گفتیم که تعهدات طرف مقابل، ضمانت اجرایی ندارد. این دفعه رفته اند ضمانت اجرا پیش بینی کرده اند مثلاً! ببینید که ضمانت اجرای دو طرف چطوری است.
مطابق آنچه در بند 11 و 12 و 13 قطعنامه آمده، اگر یکی از آنها (مثلاً فابیوس) تذکر دهد که ایران به تعهدات خودش عمل نکرده، و تذکردهنده با مشورت های مختلف راضی نشود، می برد شورای امنیت و تحریم های ایران به طور خودکار برمیگردد، مگر اینکه همه کشورهای حق وتودار راضی بشوند که تحریم های ایران برنگردد. یعنی اگر خود تذکردهنده راضی نشود، تمام است.
اما این طرفش. می گوید «ما دعوامان که شد به آمریکا می گوییم تو این فعالیت را انجام ندادی، می بریمش در کمیسیون مشترک، می بریم و تا آخرش هم که راضی نشویم، چه کار می توانیم بکنیم؟ فقط می توانیم بدهیمش به شورای امنیت و تحریم هامان بر می گردد در نتیجه!»؛
ضمانت اجرای برای ایران این است که اگر شکایت ما به نتیجه نرسید، باز هم تحریم های ما برمی گردد! این خنده دار نیست، سرمان را باید بکوبیم به دیوار که رفته ایم چنین ضمانت اجرایی را گرفته ایم!
باسمهتعالی
از استانبول تا مسکو؛
تاملی در روند مذاکرات هسته ای ایران و 1+5
با نگاهی به سیر تحولات مذاکرات هستهای بین ایران و گروه غربی میتوان به چهار نقطه عطف و در واقع چهار دور مذاکره جدی بین گروه غربی(تروئیکای اروپایی یا اعضای1+5 ) از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر اشاره کرد. این 35 مذاکره که از سال 82 شروع و تاکنون ادامه داشته، همواره با فراز و فرودهایی مواجه بوده است.
در دوره چهارم مذاکرات، یعنی از نشست استانبول1 که در اول بهمن 89 انجام شد تا استانبول2 که در 25 فروردین 91 بوده، حدود 15 ماه وقفه در مذاکرات ایجاد شد که در این تاریخ با نامه درخواست ایران به آژانس مذاکرات هستهای از سرگرفته شد. این نشست اگر چه نتیجهای در بر نداشت ولی در فضایی خوش بینانه برگزار و مقرر شد در سوم خردادماه در بغداد ادامه پیدا کند.
نشست 2 روزه بغداد در سوم خرداد نیز در فضایی آرام و خوشبینانه بین تیم مذاکرهکننده ایرانی و گروه 1+5 برگزار شد و علیرغم اختلافات بزرگی که بین طرفین وجود داشت، برخی مشترکات و سایر عوامل، منجر به این تصمیم شد که مذاکرات در مسکو برای جمع بندی که نمایندگان ایران و گروه 1+5 در طی 3 هفته انجام خواهند داد ادامه پیدا کند. برای درک و تحلیل صحیح از آنچه در بغداد رخ داد و همچنین گمانهزنی در خصوص نشست مسکو لازم است نگاهی فرایندی به تحولاتی که از استانبول2 تا اجلاس بغداد رخ داد و همچنین محتوای گفتگوهای طرفین در اجلاس سوم خرداد داشته باشیم.
نظر به سوالاتی که مخاطبان در خصوص کم و کیف این مذاکرات و اهمیت تبیین آیندهنگرانه این موضوع در سطح خانواده بزرگ سپاه و بسیج دارد، اداره تحلیل و هدایت معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه طرح سخنرانی با عنوان « از استانبول تا مسکو؛ تاملی در روند مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 » را در دو بخش مکتوب و نسخه پاورپوینت، برای بهره مندی مسئولان و هادیان سیاسی در گردهماییها و نشستهایی که در ردههای سپاه و بسیج برگزار می شود، تهیه و تقدیم می نماید. در بخش مکتوب، مهمترین محورهای پیشنهادی در مورد این بحث به شرح زیر می باشد:
الف- از استانبول تا بغداد
1- نگاهی به روند تحولات
پس از مذاکرات هستهای بین گروه غربی1+5 و جمهوری اسلامی ایران در استانبول2، نشستها، اقدامات، مواضع و رویدادهای مختلفی در ارتباط با موضوع هسته ای به وقوع پیوست که بیتاثیر در نتایج اجلاس بغداد نبودند. به عبارت دیگر، گروه غربی در بازه زمانی استانبول- بغداد به اقداماتی دست زد تا موقعیت خود را در نشست بغداد تقویت نماید. در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش کرد با یک سری فعالیتها پاسخ مناسبی به این اقدامات و مواضع بدهد؛ به گونهای که نشان داده شود ایران تابع هیچگونه فشاری به منظور عقبنشینی از مواضع اصولی خود نیست. در این میان رویدادهای سیاسی منطقهای و بینالمللی نیز رخ داد که در مجموع مانع دستیابی غرب به اهدافش برای تحمیل دیدگاههای خود بر تیم مذاکرهکننده ایران شد. اهم این رخدادها و اقدامات عبارتند از:
1/1- نشستها؛ در فاصله بین این دو نشست، جلسات و نشستهای دیگری که به نوعی مرتبط با موضوع هستهای ایران بود برگزار شد که برخی از آنها عبارتند از:
- برگزاری چند نشست بین اعضای گروه 1+5 ؛
- نشست بین معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران(آقای باقری) با خانم اشمیت ؛
- نشست ایران و آژانس که با سفر آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی دو روز قبل از مذاکرات بغداد در تهران انجام و بازتاب زیادی پیدا کرد ؛
- نشست اعضای هشت کشور عضو گروه جی8 ؛
- سفر خانم اشتون به سرزمین های اشغالی و دیدار با نتانیاهو
2/1-اقدامات و مواضع؛ علاوه بر نشستهایی که در آستانه نشست بغداد برگزار شد، اقداماتی هم از سوی مجموعه کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در راستای تاثیرگذاری بر نتایج اجلاس بغداد انجام شد:
- طرح تحریم علیه ایران در کنگره آمریکا، در حالی که در نشست استانبول قرار بر این بود که طرفین از هر گونه موضع گیری و اقدامی که امکان تاثیر منفی بر نتایج نشست بغداد بگذارد، اجتناب نمایند.
- پیگیری طرح ایپک(بزرگ ترین لابی صهیونیستی در ایالات متحده) برای تحریم انرژی در سنای آمریکا
- بیانیه اتحادیه اروپا و آمریکا
- موضعگیری اوباما، کلینتون و اولاند
3/1- رویدادها؛ همزمان با تحولات هستهای، رویدادهایی هم در صحنه سیاست برخی کشورهای قدرتمند رخ داد که در روند مذاکرات تاثیرگذار بود:
- سقوط سارکوزی و برکناری نماینده تندرو فرانسه از گروه 1+5؛ سارکوزی در حالی جای خود را به رقیب سوسیالیست خود اولاند داد که به جد سیاستهای غرب و به ویژه آمریکا را در خصوص برنامه هستهای ایران پیگیری میکرد. این در حالی است که نظرات اولاند با سیاست های محافظهکارانه و راستگرایانه سارکوزی فرق دارد و انتخاب وی تا حدودی سبب نگرانی کشورهای غربی و آمریکا شد.
- قدرتیابی مجدد پوتین در روسیه و اعلام موضع وی مبنی بر حل دیپلماتیک مسئله هستهای و لحاظ حقوق ایران، از نکات دیگر مثبت برای ما و چالشساز برای غرب در خصوص پرونده هستهای ایران محسوب می شود.
- سفر مایکل روکا نماینده رئیس جمهور جدید فرانسه به ایران
- شکسته شدن ائتلاف غرب علیه ایران
- سفر آمانو به تهران
2- عملیات روانی گروه غربی و اقدامات رژیم صهیونیستی
ارزیابی تحولات و رخدادهای مذکور و تحلیل وضعیت موجود، گروه1+5 و رژیم صهیونیستی را به نتیجه رساند که امکان بهرهبرداری از فضای مثبت ایجاده شده برای ایران فراهم شده است. بر این مبنا و برای مقابله با فضای ایجاد شده، فاز عملیات روانی جدید و پرشدتی را علیه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران در آستانه نشست بغداد کلید زد که برخی از محورهای آن عبارتند از:
- تصویرسازی مثبت از خود برای افکار عمومی داخل ایران و خارج مبنی بر این که، «ما به دنبال راهی هستیم که برای همه قابل پذیرش باشد».
- تصویرسازی منفی از ایران برای افکار عمومی داخل ایران و خارج؛
- تصویرسازی برای مقامات ایران با هدف مرعوبسازی؛ مانند این که تحریم ها در ماه ژوئن جدی است.
3- بررسی گونه های مختلف ادبیات هستهای در آستانه نشست بغداد
1/3- بررسی ادبیات غرب در خصوص امتیازات
- دنبال راهی هستیم که برای همه قابل پذیرش باشد؛
- اوباما: حق غنی سازی ایران غیر قابل انکار است؛
- وزیر جنگ رژیم صهیونیستی: سطح خواسته های غرب از ایران در مذاکرات به شدت پائین آمده است؛
- توافق آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص 3.5 درصد غنی سازی در ایران؛
- خانم اشتون: ایران باید گام های عملی برای اعتمادسازی بردارد؛
- گروه 1+5 به دلیل اختلاف آماده مواجهه با شکست نیستند؛
- اولاند: هیچ راهی جز مذاکره متصور نیست.
2/3- ادبیات روسیه و چین
- مسئولان چینی اعلام کردند به دنبال اعتمادسازی هستند؛
- روسیه اعلام کرد در صورتی که ایران غنی سازی 20درصد را کنار بگذارد، غرب باید تحریم ها را لغو نماید.
3/3- ادبیات جمهوری اسلامی ایران در خصوص نشست بغداد
- دبیر شورای عالی امنیت ملی: زمان برای راهبرد فشار غرب علیه ایران پایان یافته است؛
- غرب نباید دچار اشتباه محاسبات راهبردی شود؛
- توقف و تعلیق را نمیپذیریم و مسیر رفته ایران بازگشت ناپذیر است؛
- سوخت 20درصد جزء مصارف صلحآمیز بوده و دستیابی ایران به آن، بر اساس مقررات آژانس و معاهده ان پی تی مجاز و قانونی است؛
- به جهت افزایش سانتریفیوژها، موضوع تاسیسات هسته ای فردو قابل مذاکره در گفت و گوها نیست؛
- گفت و گوها برای همکاری، مبتنی بر حقوق مسلم ملت ایران خواهد بود.
باسمهتعالی
از استانبول تا مسکو؛
تاملی در روند مذاکرات هسته ای ایران و 1+5
ب- از بغداد تا مسکو
1- رویکردها و محتوای گفت و گوها در اجلاس بغداد؛ در این اجلاس سه رویکرد به مذاکرات را میتوان مشاهده کرد:
1/1- رویکرد اروپاییها؛ اروپاییها برای ورود به این نشست مدعی طرح و تنظیم یک بسته جدید را داشتند، اما عملا در این اجلاس هیچ نوع بسته مکتوب و مدونی مطرح نشد. آنها مطالب و مطالبات خود را به صورت شفاهی مطرح کردند. تمرکز پیشنهاد اروپاییها بر روی موضوع غنیسازی اورانیوم از سوی ایران قرار داشت و به تعبیر جلیلی، غربیها یک پیشنهاد بیشتر نداشتند؛ آن هم در خصوص غنی سازی 20% بود.
در واقع، اروپاییها در مقابل درخواست توقف غنیسازی اورانیوم از سوی ایران بسته تشویقی بسیار نامتوازنی از جمله دادن قطعات یدکی هواپیما به ایران، فراهم کردن همکاریهای فنی با آژانس و ارائه رادیوایزوتوپهای دارویی و ... را مطرح کردند.
در عین حال غربیها در موضوع تحریمها همچنان بر موضع گذشته خود مصر بوده و در خصوص گام برداشتن در خصوص رفع تحریمها پاسخی ارائه نکردند. علاوه بر آن، آنها علی رغم این که سعی داشتند مذاکرات با شکست روبرو نشود، اما همچنان در موضوع اجرای قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران بر ادبیات سابق خود پافشاری میکردند. نکته دیگری که در این رابطه قابل توجه است و در جمع بندی مذاکرات تاثیر تعیینکننده هم داشت، این بود که بر خلاف تیم مذاکرهکننده ایرانی، مذاکرهکنندگان گروه 1+5 از اختیارات لازم و جدی برای تصمیمگیری در زمینه پیشنهادهای ایران برخوردار نبودند و برای هر تصمیمگیری اعلام تنفس کرده، از دولت های متبوع خود کسب تکلیف می کردند. البته شاید آنها نمیخواستند پیشنهادهای ایران را به جهت پیامدهای آن، به عنوان یک محور اساسی اجلاس بپذیرند. از این رو بسیاری از تحلیلگران معتقدند مذاکرات بغداد تنها «مذاکره برای مذاکره» بوده و کارکرد دیگری نداشته است.
2/1- رویکرد روسها؛ روسها در این دوره از مذاکرات سعی میکردند فعالتر عمل کنند. به همین جهت پیش از ورود به اجلاس مدعی شدند که دارای بسته پیشنهادی ویژهای هستند. مهمترین پیشنهاد روسها، این بود که ایران برنامه غنیسازی 20 درصدی خود را محدود یا متوقف نماید و در عوض غرب کلیه تحریمها را لغو کند.
از آنجایی که روسها یکی از مبدعین طرح گام به گام بودند، در این اجلاس با طرح و رویکردهای ج.ا.ا که موافق با مدالیته گام به گام و اقدام متقابل بود همراهی نشان دادند. به همین دلیل روسها که نسبت به این اجلاس خوش بین بودند، مقرر شد میزبان دور بعدی مذاکرات در 29 و30 خرداد در مسکو باشند.
3/1- رویکرد جمهوری اسلامی ایران؛ رویکرد ج.ا.ابر اساس توافقات استانبول2 بر این مبنا قرار گرفت که موضوعات هستهای را در کنار سایر موضوعات سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی مورد توجه قرار دهد. به همین جهت ج.ا.ا با یک طرح 5 محوری وارد این نشست شد و بر خلاف گروه 1+5، طرح پیشنهادی خود را به صورت یک بسته مدون و مکتوب به اجلاس بغداد ارائه داد.
پیشنهاد ج.ا.ا به گونهای تنظیم شده بود که گروه غربی قادر به برخورد به اصطلاح صفر و صدی با آن نبود و به جهت وجود مباحث مورد علاقه آنها در این بسته، گروه غربی وادار به تداوم مذاکرات در انتهای ماه جاری در مسکو شد. در اجلاس بغداد، جمهوری اسلامی ایران به صورت قاطعانه بر خط قرمزهای خود تاکید ورزید و هر نوع بحثی که حقوق مسلم ج.ا.ا را نادیده بیانگارد، مردود دانست. تاکید دیگر ایران در این نشست، این بود که هر نوع توافق و تفاهمی بایستی در چارچوب یک مدالیته مدون تنظیم گردد.
2- نگاهی به دستاوردهای اجلاس بغداد
- جمهوری اسلامی ایران با اصرار بر؛ برگزاری نشست در بغداد، جایگاه رویکرد شکل گرفته شده در میان غرب مبنی بر القای این مسئله که مشکلات اصلی دنیا در غرب حل و فصل می شود را شکست.
- بالا بردن پرستیژ سیاسی منطقه ای و جهانی عراق به عنوان کشوری که مردمسالاری و حکومت قانونی جدیدی در آن شکل گرفته است. این نشست به عراق کمک کرد تا اهداف خود را در عرصه بینالمللی و منطقهای پیش ببرد.
- تدوین مدالیته یا پیشنویس برای پیگیری مذاکرات و ارائه بسته پیشنهادی از سوی جمهوری اسلامی ایران که توانست محور گفتگوها را از مسیری که با ایدههای غرب دنبال می شد دگرگون نماید. از سوی ایران بستهای 5 بندی به گروه 1+5در قالب موضوعات امنیت بینالمللی، سیاسی ـ منطقهای و همچنین اقتصادی ارائه شد که به اذعان جهانیان میتواند محوری برای مذاکرات مسکو باشد.
- برگزاری این نشست غرب را وادار به تامل نسبت به درخواستها و پیشنهادهای جمهوری اسلامی ایران کرد. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر درک می شود که نگاهی به رفتارشناسی گذشته غرب با ایران در مذاکرات داشته باشیم. با توجه به اینکه در گذشته غربیها نسبت به هر نوع پیشنهاد از سوی ایران واکنش منفی نشان میدادند و به نوعی در خصوص درخواستهای جمهوری اسلامی ایران بیاعتنا بودند، برگزاری این نشست توانست غرب را برای پذیرش چرخه سوخت ایران و غنیسازی آن در داخل کشور تا حدود زیادی وادار نماید. از این رو، بسیاری از تحلیلگران معتقدند نفس برگزاری نشست بغداد حتی بدون هیچ دستاوردی هم برای ایران صرفا به جهت آفرینش فرصتی برای احقاق حق جمهوری اسلامی و به رسمیت شناختن توانمندی های صلحآمیز هسته ای ایران که تا چندی پیش خط قرمز غرب بود، حائز اهمیت و دستاورد بود.
- ایجاد اختلاف و شقاق در بین اعضای تیم مذاکره کننده گروه 1+5؛ اختلاف بین روسها و گروه غربی، اختلاف بین رژیم صهیونیستی و آمریکا و غرب، اختلاف بین اروپا و امریکا(اگرچه این اختلافات رسانه ای نشد ولی شواهد و قرائن وجود این اختلافات را تایید می کند.)
- غرب با اتخاذ و اعلام مجدد رویکرد تداوم تحریم ها که توسط هیلاری کلینتون مطرح شد، عملا خود را در وضعیت شکست قرار داده و در نهایت این غرب خواهد بود که به دلیل مواضع غیر اصولی و مغایر با توافقات نشست استانبول2 با چالش مواجه میگردد.
3- آینده مذاکرات هسته ای در مسکو
کارشناسان و تحلیلگران حوزه مسائل هستهای با توجه به تجربیات گذشته و مطالعه رفتارشناسانه گروه غربی، برای اجلاس مسکو در پایان ماه جاری سه گمانه را پبشبینی می نمایند:
1/3- مذاکرات مسکو با شکست روبرو می شود به دلایل زیر؛
- احساس خطر رژیم صهیونیستی و نوع لابیگری که انجام می دهد؛
- غرب تمایلی به دادن امتیاز به ایران ندار د و معتقد است هر نوع امتیاز به ج.ا.ا موازنه قدرت را در منطقه به هم می ریزد؛
- نگاه غرب به جمهوری اسلامی ایران یک تهدید هستیشناسانه است. در واقع گفتمان غربی از حیث ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی دائمی و اساسی در برابر خود می پندارد که هر نوع امتیازی به آن به مفهوم تقویت این تهدید علیه خود است.
2/3- در اجلاس مسکو توافق صورت می گیرد به دلایل چون؛
- غرب می داند که ایران به دانش هسته ای بومی دست پیدا کرده و در این حوزه به مرحله بازگشت ناپذیری رسیده است، لذا توقف این پیشرفت در هر مرحلهای با رهیافت مذاکره و حتی امتیازدهی بیشتر به ایران را ، به نفع غرب است.
- با توجه به ارزیابیهایی که غرب از اثربخشی فشار و تحریم به ایران داشته، این گفتمان در بین گروه های غربی در حال تقویت شدن است که ادامه سیاست های فشار و تحریم قادر به حل این پرونده نیست و برای حل آن گریزی از مذاکره و حل مسالمتآمیز آن وجود ندارد.
- بیداری اسلامی رخداده در منطقه معادله قدرت را با تغییر مواجه و بعضا متحدین استراتژیک غرب را دچار فروپاشی کرده است. غرب معتقد است گشودن باب معامله و مذاکره با ایران به سبب تاثیری که در این بیداری داشته است، می تواند در کنترل تحولات منطقه مهم خاورمیانه به آنها کمک نماید. تجربه افغانستان و عراق در این خصوص در پیش چشم غرب و آمریکاییها قرار دارد.
- بحران رکود اقتصادی و بنبست انرژی، دو عاملی است که غرب را وادار می کند به راه حل های مسالمت آمیز و نتیجه بخش ساختن مذاکرات دور بعد با تامل بیشتری نگاه نماید.
3/3- مذاکرات مسکو ناتمام می ماند و به نشست های آینده موکول می شود، زیرا؛
- اختلافات شدیدی در بین کشورهای غربی حاکم است. به گونه ای که آنها نمی توانند به جمعبندی واحدی در مقابل ایران برسند. آنها برای حل این موضوع به زمان و تطویل مذاکرات نیاز خواهند داشت.
- به رغم تجربه غرب، آنها همچنان امیدوارند که از طریق فشار، تهدید و تحریم بتوانند در سیاست های ایران به زعم خود تعدیل(بخوانید تعلیق هسته ای) ایجاد نمایند.
- غرب برای عبور از رویدادهای داخلی و مدیریت بحران های منطقه ای و جهانی نیاز به خرید زمان دارد. انتخابات ریاست جمهوری امریکا در آبان ماه یکی از این مصادیق است.
- اساسا در موضوع هسته ای ایران مولفه ها و عوامل مختلف زیادی دخیل است و تصمیم گیری در این رابطه سهل و آسان نیست و به زمان بیشتری برای گفتگوهای عمیقتر نیاز است. این موضوع پس از اجلاس استانبول بدین صورت که راه درازی برای رسیدن به توافق در پیش است، مورد تاکید نماینده چین قرار گرفت.
نتیجه
نتایج کلی مذاکرات بیانگر چند نکته اساسی است:
1- رویکرد غربی ها در قبال برنامه هسته ای ایران از برچیدن به محدود سازی و مهار تغییر نموده است.
2- غربی ها حاضر نیستند امتیازی به تهران بدهند که موازنه قدرت را به هم زند. به همین جهت پیشنهادهای تشویقی آنها همواره شامل مواردی بوده است که هیچ توازنی با خواسته های ایران نداشته است.
3- غربی ها، همواره در تمام مذاکرات از ایران خواسته اند که به قطعنامه های شورای امنیت عمل نماید.
4- گروه غربی هیچ گاه به تعهدات خود پایبند نبوده و با تفسیر موسع از واژگان و عبارتها سعی کردهاند مسیری را در مذاکرات پیش ببرند که منافع مطلق آنها تأمین گردد.
5- غرب همواره در کنار تقاضای اعتمادسازی، اعتماد سازی نمی کند. اعتماد سازی از نظر آنها توقف چرخه سوخت است.
6- گروه غربی عملاً به بازی برد- برد متوازن نمی اندیشند. به همین جهت پیشنهادهای جزیی و غیر متوازن ارائه می دهند.
7- تهدید، فشار و تحریم علیه ایران در هیچ مرحله ای از مذاکرات، چه در قبل و چه در حین مذاکرات از سوی گروه غربی معلق یا منتفی نگردید.
8- در برابر فشارها و تهدیدات غرب، ایران با اتخاذ سیاست مقابله به مثل، گام به گام برنامه های هستهای خود را پیش برد. به گونه ای که در حال حاضر دانش تمام چرخه سوخت هسته ای توسط دانشمندان هسته ای ایران و بدون کوچکترین وابستگی به بیرون بومی شده است.
9- پیشرفت هسته ای ایران مهمترین عامل بازدارنده تاکنون علیه اقدامات غرب بوده و به همین جهت ضمن اینکه آنها را وادار به نشستن بر سر میز مذاکراه کرده، باعث عقب نشینی گام به گام آنها از خواسته های حداکثری نیز گردید. چنانچه در آخرین نشست که در بغداد برگزار شد آنها حرفی برای نپذیرفتن غنی سازی در خاک ایران با غنای 5 درصد نداشته اند.
در مجموع می توان گفت با توجه به مباحث ارائه شده در اجلاس دو روزه بغداد، علیرغم دستاوردهای مثبت آن، گروه غربی تلاش کرد تا مهمترین توافقات و تفاهمات استانبول را کم رنگ کند و نسبت به رویکرد گام به گام و تهیه مدالیته کم توجهی نشان دهد. در واقع، گروه غربی موضوعات مورد تاکید خود را همچنان بر مسئله هستهای قرار داده و حاضر به تعریف مشخصی برای مذاکرات و همچنین اقدامات متقابل نیست. به عبارت دیگر، گروه 1+5 عملاً به زعم خود، بازی برد- برد نامتوازن را در این دوره از مذاکرات دنبال کرد. اما جمهوری اسلامی ایران توانست با ابتکار عمل خود و ارائه بسته پیشنهادی، گروه غربی را به چالش وادارد تا ناگزیر به تداوم مذاکرات با گفتمان جمهوری اسلامی ایران بیاندیشد.