سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :0
کل بازدید :21871
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/3/1
3:21 ع

انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیندازد تا اخلالی در ارتباط با معترضان انتخاباتی ایران پدید نیاید"!. کما اینکه تلویزیون بی بی سی فارسی یک هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران، برنامه های خود از شش ساعت در روز به 24 ساعت در روز افزایش داد و از ظهر روز 22 خرداد روز انتخابات گزارش های پی در پی مبتنی بر تقلب گسترده در انتخابات و در عین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی ارسال کرد. این تلاش ها از ساعت 23 روز انتخابات تشدید شد. حدود دو هفته بعد نیروی انتظامی ساختمانی متعلق به کمیته صیانت از آرا در منطقه تجریش را مورد بازرسی قرار داد و مشخص شد که بی بی سی فارسی در این ساختمان استقرار داشته است. البته فعالیت مراکز غرب برای ایجاد فتنه 88 بسیار بیش از این است. یک گزارش بیانگر آن است که حداقل 19 مرکز مجرب و برخوردار از کارشناس امور ایران در فاصله سال های 1380 تا 1388 روی پروژه تغییر ایران متمرکز بوده اند و در ماه های منتهی به انتخابات تا یک سال پس از آن به حجم فعالیت خود به شدت افزوده اند. این مراکز شامل موسسه بروکینگز، شورای روابط خارجی، بنیاد صلح بین المللی کارنگی، بنیاد امریکای جدید، بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکز کارتر، بنیاد جامعه باز، موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، بنگاه رند، کمیته خطر کنونی، بنیاد دموکراسی در ایران، خانه آزادی، مرکز مطالعات استراتژیک و راهبردی، موسسه هادسون، بنیاد هریتیج، موسسه امریکن اینترپرایز، موسسه هوور، موسسه کیتو و مرکز پیشرفت امریکا می شد.
بعضی از این موسسات از جمله بنیاد هریتبج و موسسه سیاست خاورنزدیک واشنگتن حداقل 40 نشست تخصصی درباره ایران برگزار و مسائل ایران را از نزدیک رصد کرده اند. در همه این مراکز تقریبا بدون استثناء بین سه تا 15نفر از عناصر ایرانی مرتبط با جریان فتنه همکاری داشته اند و این نیروها علاوه بر مشارکت در بحث ها و طرح ها سایت هایی را به زبان فارسی برای کمک به انتقال پیام های فتنه گران راه اندازی کرده اند. این موسسسات به همراه جریان داخلی فتنه قرار بود تغییرات بنیادین را در ایران رقم بزنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک هفته پس از شروع فتنه، در خطبه های نماز جمعه ضمن افشای طرح مشترک غرب و فتنه گران داخلی، چرایی شکست این طرح را بیان کردند: "خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه دار صهیونیست امریکایی
جورج سوروس چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانه ها نقل شد، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم و در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم، حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم. احمق ها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست! ایران را با کجا مقایسه می کنید؟ مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته اند". جالب این است که هم فتنه گران داخلی و هم دولت های غربی از حداکثر فشار برای ایجاد تغییر در ایران استفاده کردند. فتنه گران داخلی با اصرار بر ابطال انتخابات و به خیابان کشاندن مخالفان و هواداران خود و تخریب و به آتش کشیدن مساجد و کشتن ده ها شهروند بی گناه کشور جلو آمدند و دولت امریکا ضمن کنار گذاشتن تمام قواعد حقوقی ناظر بر مواجهه با یک کشور مستقل، نیروهای نظامی خود را برای دخالت نظامی در ایران در صورت عدم توانایی حکومت در مهار شورش های انتخاباتی به حال آماده باش در آورده و از طریق عراق به سمت مرزهای غربی ایران گسیل کرد.
8-3 گام آغازین دعوت به شورش
شورش های خیابانی و درگیری خونین علیه نظام ابتدا در بیانیه ها، نامه های سرگشاده و کنفرانس های خبری بروز پیدا کرد و سپس به کف خیابان ها کشیده شد. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی سه روز پیش از روز برگزاری انتخابات در اقدامی غیر معمول نامه سرگشاده ای خطاب به رهبر معظم انقلاب صادر کرد. این نامه آکنده از خشم و فاقد سلام و والسلام
که در مکاتبات مذهبی می آید بود. هاشمی در این نامه از نشانه های پیدایی شعله های آتشفشان خیابان ها، میادین و دانشگاه ها در صورت پیروزی محمود احمدی نژاد خبر داد و تنها راه علاج را در رد صلاحیت احمدی نژاد دانست. نامه هاشمی علاوه بر پخش در رسانه های خارجی و بسیاری از رسانه های داخلی به صورت انبوه چاپ و از طریق هزاران عامل به دست عابران در خیابان های تهران داده می شد و این موضوع کاملا از تلاش جدی جریان فتنه برای ایجاد آشوب و درگیری گسترده خبر می داد. اشاره هاشمی به "آتش فشان ها" در "دانشگاه ها" در واقع تهدید نظام به استفاده از ظرفیت دانشگاه آزاد اسلامی بود. بعدها مشخص شد که در این دانشگاه با محوریت فرزندان هاشمی تلاش گسترده ای برای کشاندن دانشجویان و اساتید به خیابان ها صورت گرفته است. این دانشگاه در فاصله تیر تا بهمن 88 نقش زیادی در زنده نگه داشتن روند اعتراض علیه نظام ایفا کرد.
8-4. پروژه تقلب برای واژگونی نظام
بحث پروژه تقلب برای اثر گذاری بر انتخابات نبود، بلکه از اساس برای تغییر نظام دنبال شد. بعدها که عناصر میانی فتنه بازداشت شدند، مصطفی تاج زاده ضمن اعتراف به اینکه در انتخابات تقلب عمده ای که نتیجه را دگرگون کند، رخ نداده است، فاش کرد که بحث تقلب همه ماجرا نبوده است. او در پاسخ به این سوال که با ابطال انتخابات هم بار دیگر در انتخابات کاندیدای آنها شکست می خورد پس فایده این طرح چه بود، گفت: "اگر نظام ابطال انتخابات را می پذیرفت، آنگاه ما با بحث عدم صلاحیت شورای نگهبان و وزارت کشور و به طور کلی نهادهای نظام را برای برگزاری مجدد انتخابات، دنبال می کردیم و نظام را به سازوکار دیگری که لازمه آن تعویق یک ساله انتخابات بود، وادار می کردیم. در این یک سال طبعا نهاد های نظام به خصوص دولت به تعلیق در می آمد و اوضاع از کنترل نظام خارج می شد، آنگاه در این یک سال ما زمینه تغییرات اساسی در نظام را فراهم می کردیم".
موضوع دیگر این بود که فضای روانی ایجاد شده می توانست به پیروزی میرحسین موسوی منجر شود. اسناد و خبرهای موثق بیانگر آن است که میر حسین موسوی و جریان فتنه حامی وی در نظر داشتند بلافاصله پس از پیروزی، اعلامیه ای صادر کنند و با انتشار فهرستی از تغییرات اساسی از هواداران خود بخواهند تا تحقق آنها، خیابان ها را ترک نکنند. درصد این فهرست، تغییر قانون اساسی و حذف ولایت فقیه قرار داشت کما اینکه جریان فتنه بعد از شکست در انتخابات هم همه فشار خود را روی رهبری نظام متمرکز کرد. راهپیمایی 25 خرداد88 یک راهپیمایی اعتراضی به حساب آمد ولی راهپیمایی 30 خرداد
یک روز پس از فراخوان رهبری به آرامش و دعوت به تعقیب ادعاها از مجاری قانونی برای شکست حریم رهبری و فصل الخطاب بودن او طراحی و بعد هم در بیانیه های پی در پی تعقیب شد. هاشمی رفسنجانی هم در خطبه 26 تیر 88 خود با عبور از نظرات و فعالیت های رهبری برای مدیریت بحران، تحقق خواسته های این جریان را مورد تاکید قرار داد. او در این خطبه ها بار دیگر نتیجه انتخابات را مبهم خواند و از رهبری نظام خواست تا از فتنه گران بازداشت شده دلجویی کند. او در این خطبه حتی با بیانی مخدوش از عبارتی از پیامبر عظیم الشان (ص)خطاب به امیرالمومنین (ع)، به طور ضمنی از رهبری خواست که از کار کناره گیری کند. این در حالی است که حق امیرالمومنین در جانشینی پیامبر و بطلان مدعیان حکومت پس از رحلت پیامبر (ص) نزد همه شیعیان و بسیاری از برادران اهل سنت کاملا ثابت است و امیرالمومنین به رغم آن همه مخالفت های معاندان، لحظه ای کار تصدی جامعه اسلامی را به فتنه گران واگذار نکرد و پس از خود نیز امت را به تبعیت از امام مجتبی (ع)ترغیب فرمود.
جریان کارگزاران، مشارکت، مجاهدین، مجمع روحانیون و حزب اعتماد ملی و افرادی نظیر سید محمد خاتمی، مهدی کروبی، و میرحسین موسوی که زمانی خود را چپ لقب داده و زمانی به خود "خط امام" می گفتند بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1376 خود را اصلاح طلب می خواندند و مدعی بودند نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارند و به آن ملتزم هستند، در فتنه 88 همه این ادعاها را کنار گذاشتند و با بدنام ترین گروهک ها و جریانات ضد اسلامی هماهنگ و همراه شدند. با این وصف اصلاح طلبی نقاب از چهره برداشت و نشان داد که بسیار منافق است. این همراهی، هویتی ایدئولوژیک هم پیدا کرده بود. میرحسین موسوی در مناظرات انتخاباتی نظام را متهم کرد که منافع ملی را قربانی دفاع از فلسطین کرده و از فلسطینی ها فلسطینی تر شده است. چند هفته بعد عوامل نفاق و گروهک های مدعی اصلاح طلبی در خیابان های تهران شعار نه غزه نه لبنان سر دادند. میرحسین موسوی در بحث هسته ای، نظام را متهم کرد که با سو مدیریت پرونده ایران را به شورای امنیت برده است. حدود دو سال بعد سایت او
کلمه با تهدیدات غرب علیه ایران همراه شد و نوشت: "نظام باید اعتماد امریکا را جلب کند و رهبری بدون درنگ ضمن عذرخواهی از امریکا همه، فعالیت های هسته ای کشور را به حالت تعلیق درآورد". میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی سیاست خارجی ایران در منطقه را شکست خورده خواند و مدعی شد که ایران در منزوی ترین دوره خود در 100 سال اخیر قرار دارد. حدود دو هفته بعد جریان فتنه در خیابان های تهران شعار می دادند: "عراق را رها کنید و به درون مرز باز گردید" در واقع مجموعه این مباحث و رخدادهای پس از انتخابات نشان داد که جریان فتنه با خارج متحد شده است و در یک طرح مشترک استحاله نظام را دنبال می کند.
8-5. خطاهای استراتژیک جریان فتنه
جریان خارجی و داخلی فتنه با توهم موفقیت، هر چه را که در درون داشت، بروز داد. در واقع در فتنه 88 همه دارایی جریان به صحنه آمد، چرا که آنان تردیدی در پیروزی خود بر انقلاب نداشتند. از لحاظ داخلی، جریان فتنه از موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) تا سازمان تروریستی منافقین که هزاران نفر از یاران و پیروان حضرت امام را به شهادت رسانده بود، امتداد داشت و در بعد خارجی، از رژیم های عربستان سعودی تا امریکا را در برمی گرفت. در هر حال همه شخصیت های این جریان در فتنه 88 به میدان آمدند و یکجا شکست خوردند و امروزه با یک بحران فراگیر شده اند. چهره های تئوریسین پشت پرده ای نظیر کیان تاجبخش ،حسین قاضیان ، بهزاد نبوی ، و عزت الله سحابی به میدان آمدند. عناصر جاسوسی نظیر الهه اسفندیاری و سیامک پورزند به میدان آمدند. سفارتخانه های خارجی نقاب از چهره برداشتند و فعالیت های خلاف شئون دیپلماتیک را به نمایش گذاشتند. همه اینها به شدت به راه خطا رفتند و خساراتی را برای فتنه گران بر جای گذاشتند که تا 10 سال آینده هم قابل ترمیم نخواهد بود. جریان مجاهدین انقلاب یک اصل اساسی داشتند که "هر کس به زندان رفت از سازمان اخراج می شود" چرا که دیگر قابل اعتماد نیست و از این رو بود که هاشم آغاجری بعد از زندانی شدن به دلیل اظهارات هتاکانه علیه ائمه و مراجع معظم تقلید از سازمان اخراج شد. اینک همه اعضای این سازمان در زندان به سر می برند؛ میر حسن موسوی، سید حسن خمینی، و سید محمد خاتمی را که برای روز مبادا از صحنه تند دور نگه می داشتند، در فتنه به میدان فرستادند. این گروه به خیال خود سال ها روی قم و شخصیت های روحانی آن و سایر شهرهای ایران برنامه ریزی کرده و توانسته بود بخشی از روحانیت را به خود جلب کند، اما فتنه 88 این همه سرمایه روحانی را از آنها جدا کرد و از این رو آنان بعد از فتنه، بارها تلاش کردند تا بار دیگر از سوی مردم و نظام به عنوان "خودی" پذیرفته شوند.
نتیجه گیری و بحث
فتنه 88 بی تردید بزرگترین فتنه ای که در طول 32 سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و دارای ریشه های ستبری بود که نزدیک به 24 سال در پست های بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان هوادار نظام را مسموع کند که امروزه از این نخبگان به "اصولگرایان خاموش" تعبیر می شود. با این وصف کاملا واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنه ای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.
رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انفعال شده بودند، وارد میدان شدند و با درایت فوق العاده مسائل را به خوبی مدیریت کردند. نمی توان گفت فتنه گران برای همیشه محو شده اند و نیز نمی توان ریشه های تاریخی این جریان برای منحرف کردن نظام را که در بعد خارجی از سفر هایزر و در دی ماه 57 آغاز می شود و در بعد داخلی از تلاش برای مسلط کردن عناصر وابسته شاپور بختیار شروع می گردد، نادیده گرفت. مهمترین ویژگی این جریانات استفاده از "فرصت های نظام" است و در میان فرصت ها، "انتخابات"موقعیت ممتازی دارد. فتنه گران بارها از انتخابات استفاده کرده اند و در اکثر موارد به موقعیت هایی هم رسیده اند . ادامه و به وجود آمدن اینگونه فتنه ها را باید ادامه تهدیدات و توطئه های خارجی بدانیم یا آنکه ریشه آن را باید در عوامل و ضعف های داخلی جستجو کنیم؟ طبیعتا این دو مکمل هم هستند. یعنی یکی بستر ساز است و یکی هم می آید در مسیر این بستر فراهم شده بهره های مناسب خودش را ببرد. اگر بخواهیم در این قضایا ارزیابی اصلی را انجام دهیم، باید معتقد باشیم به دل های بیمار و دل های در حسرت قدرت، دل های وسوسه شده به وسیله شیطان بستر لازم برای مداخله های بعدی دشمنان هستند، یعنی یک آدم وقتی از خودش تزلزل و ضعف نفس نشان بدهد و شیفتگی قدرت را از خودش به نمایش بگذارد، آن زمان دشمن (دشمنی که نقش شیطان را بازی می کند)می آید. در بستر این تمناهای شیطانی سوار بر دل این افراد می شود و آن را راهبری می کند.پس این دو به صورت مکمل عمل می کنند.

منابع :
1- میزان الحکمه جلد9
2- خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران حضرت الله خامنه ای در تاریخ 29/6/1387
3- سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ23/10/88
4- سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 16/10/88
5- خبرگزاری مهر
6- خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 30732152
7- خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 30734127
8- خبرگزاری فارس
9-
http://www.aftabir.com
10-
www.kayhannews.ir 
11-
http://www.irdc.ir
12-
http://farsi.khamenei.ir
13-
http://www.aviny.com
14-
http://javanonline.com/vdcjh8exxuqeioz.fsfu.html
15-
http://www.hawzah.net
16-
http://ghorobefetneh88.mihanblog.com


  
  

ناگفته هایی از پشت صحنه فتنه 88  "

نقش احزاب اصلاح طلب و وابستگان به این احزاب در وقایع پس از انتخابات نقش غیرقابل انکاری است. این نقش با دستگیری چندین فعال سیاسی اصلاح طلب که نقش عمده ای در طراحی و برنامهریزی برای ایجاد توهم تقلب در انتخابات گذشته داشتند، افشا شد و این روند افشاسازی همچنان ادامه دارد. این گزارش که برای نخستین بار منتشر میشود پشت پرده تلاشهای این احزاب را برای ایجاد ناآرامی در کشور برملا میکند.

اداره کشور توسط 7 حزب اصلاح طلب
هفت حزب برتر از 26 حزب اصلاح طلبان در زمان خاتمی که مشارکت و مجاهدین و کارگزاران جزو این احزاب بودند با برگزاری جلسات هفتگی دولت اصلاحات را اداره میکردند. آن چیزی که در حوزه سیاست دیپلماتیک و دین و سیاست و فرهنگ در آن ایام در کشور اتفاق میافتاد، محصول طراحی گروه جی 7 اصلاح طلبان بود. خاتمی در آن زمان گفت که هر 9 روز یک مشکل امنیتی برای دولت درست شده است که این مشکلات از درون همین گروه بود. در جلسات جی 7 برای انتخابات شوراها برنامه ریزی شد تا این نهاد را پلهای برای کسب کرسی های مجلس و نهایتاً ریاستجمهوری کنند اما بهرغم همه تلاشها دچار شکست اساسی شدند. پس از این شکست این گروه تلاش کرد که در انتخابات مجلس پیروز شود. لیستی هم که در سراسر کشور ارائه کردند با نام یاران خاتمی بود تا از نام وی استفاده کافی را ببرند. نکته جالب این است که در آن ایام اتفاقی افتاد که بی ربط به اصلاحطلبان نبود.

انحلال جی 7 و تعیین پدر معنوی
 به رغم تمامی تلاشهای اصلاح طلبان، آنها باز هم شکست خوردند و اقلیت کمی را راهی مجلس هشتم کردند. این شکست باعث دعوا بین آنها شد و عاقبت این دعواها به اینجا رسید که این اتاق جی 7 توان اداره جبهه اصلاحات را ندارد و باید یک فکر اساسی بکنیم. در جلسات بسیار زیاد به این نتیجه رسیدند که اصلاحات نیاز به پدر معنوی دارد و ادامه این جلسات آنها را به موسوی خوئینیها رساند که گزینه خوبی برای مقام پدر معنوی اصلاحات بود. بنابراین جلسات اصلاح طلبان از جی 7 به مجمع روحانیون مبارز منتقل شد و اینجا مرکزی برای راهبردسازی و تولید فکر اصلاحات شد تا باقی اصلاحطلبان زیر نظر موسوی خوئینیها برای کسب موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کنند.
آن موقع عدهای  از اصولگرایان خوشحال شدند که اتاق فکر جریان اصلاحات از دست گروههای تندی نظیر مشارکت و مجاهدین که ساختار شکن هستند خارج شده است اما نمیدانستند که این اتاق به دست چه شخصیتی افتاده است. آن زمان که این موضوع اتفاق افتاد نهادهای امنیتی یکسری هشدار به مسئولان کشوری در خصوص درگیر شدن کشور به موضوعات امنیتی دادند که این کار از شناخت این نیروها از عقبه موسوی خوئینیها نشأت میگرفت.

خوئینی ها به دنبال سند سازی برای شهید بهشتی
یکی از مسئولینی که وظیفه جمع آوری اسناد لانهجاسوسی را داشت و همچنین بریدههای این اسناد را در کنار هم میچید، روایت میکند که یک روز آقای موسوی خوئینیها پیش من آمد و گفت: آیا سندی از ارتباط آیتالله بهشتی با امریکا وجود دارد؟
نقش آقای موسوی خوئینیها در این قضیه بسیار عجیب است. از برخی بزرگان نقل شده که موسوی خوئینیها قبل از انقلاب افکار چپگرایانه داشت و منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش میداد و پای منبر ایشان کسانی نظیر اکبر گودرزی رئیس گروه فرقان و محمد کشانی عامل ترور شهید مفتح مینشستند. در آن روزها مطرح بود که اگر انقلاب پیروز شوند، اکبر گودرزی و محمد کشانی، بهشتی، مفتح، مطهری و باهنر را خواهند کشت. چون بعضیها این بزرگواران را در کلاسهای خود یصدون عن سبیل الله معرفی میکردند.  این تنها یک موضوع است اما حال این افراد چه اسنادی را از لانه جاسوسی بیرون بردند بحث جداگانهای است و هنوز هم ایشان از پاسخ دادن فرار میکند.


  
  

نقش موسوی خوئینی ها در غائله 18 تیر
در  18 تیر 78 نقش موسوی خوئینیها بسیار مشهود است. از روزنامه سلام متعلق به ایشان یک حادثه امنیتی در کشور روی داد که همان روز نوعی براندازی را در دولت آقای خاتمی و با پشتوانه دستگاههای رسمی کشور طراحی کردند. خیلی معتقدند تیر 78 محصول طراحی تاج زاده بوده است. جالب اینجاست وقتی که روز 18 تیر جمعیت به سمت بیت مقام معظم رهبری رفتند و مسئولان امنیتی گفتند که خیابان جمهوری خط قرمز ماست  خود تاجزاده سوار بر موتور میآید جمعیت را به جای دیگر هدایت میکند تا طراحی اینها در یک شرایط سخت در نطفه خفه نشود. این محصول فکر تاجزاده است.
در اتفاقات اخیر هم نقش موسوی خوئینیها بسیار جالب است. ایشان در جلسات مجمع روحانیون میگفت که بازگشت به قدرت فرض اول ماست و ما قوه اجرایی کشور را باید سکویی بکنیم برای به زیر کشیدن حاکمیت و باید برای اولین و آخرین بار تکلیف خود را با نظام مشخص کنیم.
ایشان در جلسات راهبردی میگوید: تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است و ما باید بیاییم و به هر قیمتی شده است آقای خامنهای را از تخت به زیر بکشیم تا بفهمد که مملکت به این شکل نیست که هرجوری بخواهد آن را به هر سمتی بکشد. خاتمی و یارانش بالاخره کلی تجربه کسب کرده اند.
بهزاد نبوی میگوید: سعی کنید که آقای احمدینژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنید تا اگر شکست خورد، رهبری شکست خورده باشد. ما یک بار در خرداد 76 این کار را انجام دادیم و این ضربه سنگینی بود و به سختی از جا بلند شدند. بنابراین امروز باید ضربه نهایی را بزنیم. همین آقا ادامه میدهد که از لجبازیهاشمی و احمدینژاد باید نهایت استفاده را ببریم و از بحث شورای فقاهتهاشمی حمایت کنیم و رهبری را منزوی کنیم.
 

 2 سال جلسه برای سرنگونی نظام
جلسات دیگری هم به نام جلسات دوشنبه برگزار میشود که دو سال به طول انجامید. در این جلسات افرادی مثل ابطحی، لاری، امین زاده، محمد صدر، تاجزاده، شریعتیدهاقانی، میردامادی، رضا خاتمی، عرب سرخی، نعیمی پور، خانیکی و باقری حضور داشتند.
اینها افراد تأثیرگذار جریان اصلاحات بودند. اینها دو سال برای بازگشت به قدرت در انتخابات ریاست جمهوری جلسه میگذارند. در این جلسات در خصوص تخریب نظام، رهبری، شورای نگهبان،  نیروهای مسلح، صدا وسیما طراحی میشود تا از این طریق زمینه را فراهم و بتوانند حرکتهای خیابانی را اجرا کنند. این حرکات محصول یک شب یا دو شب نیست.
جلسات بنیاد باران هم 4سال برگزار میشود. خاتمی وقتی که از ریاست جمهوری کنار رفت این بنیاد را تأسیس کرد و 1200 نفر از اساتید دانشگاه، وزرا، معاون وزیر و استاندارها و نخبههای اصلاحات را جمع کرد و آنها در کمیتههای مختلف کار مطالعاتی انجام میدادند و محصول این کار در اختیار خاتمی قرار میگرفت تا خاتمی برای بازگشت به قدرت فعال بماند.
 
تمامی تلاش خاتمی در طول 4 سال بر دو محور بود. اول به کشورهای اروپایی و آمریکایی ثابت کند که رئیسجمهور قدرتمند آینده ایران خاتمی است و از طرف دیگر در داخل آمادگی خود را حفظ کند و از این کمیتههای بهره ببرد.
جلسات دفتر مهدیهاشمی نیز دو سال بود که پنجشنبهها در منزل وی برگزار میشد و عنوان جلسات صبحانه است. در این جلسات نفراتی مثل مهدیهاشمی، امین زاده، مرعشی، بهزاد نبوی، موسوی لاری، عطریانفر، تاجزاده و بعضی اوقات محمد خاتمی حضور داشتند. آنها صبحانه میخورند و تا ظهر راههای برگشت به نظام را بررسی میکنند. خب معلوم است که دو سال دور هم بنشینند ثمره کار چه میشود. این جلسات مهدیهاشمی در فتنه اخیر بسیار موثر بوده است و حرکات کف خیابانی که کشور را دچار یک موضوع امنیتی پیچیده کرد، در این جلسات طراحی شد.   متهمی از سرکردههای اراذل و اوباش تهران اعتراف میکند که از دو ماه قبل از انتخابات، یک آقازاده تمامی آنها را جمع کرده است تا بتواند در موقع لازم از آنها استفاده کند. متهمی در اختیار نیروهای امنیتی قرار دارد که شبی 800 هزار تومان از او میگرفته تا شرق تهران، نارمک و تهرانپارس را به آتش بکشد و نا امن جلوه دهد. در غرب تهران هم همین طور است. متهمی دستگیر شده است که شبی یک میلیون تومان برای به آتش کشیدن منطقه غرب پول دریافت میکرده است.
متهم دیگری هم که کارش جمع کردن سیاهی لشکر برای فیلمها بوده، شبی دو میلیون تومان میگرفته که سیاهی لشکر بیاورد و بانک و اتوبوس آتش بزنند و اموال عمومی را تخریب کنند و سپس به نیروهای انتظامی حمله و پایگاههای بسیج را تخریب و نهایتاً  به مقام معظم رهبری توهین کنند. این سرکردههای اراذل و اوباش نزدیک به 200 میلیون تومان پول گرفتهاند و جالب است که اینها میگویند زمانی که برای گرفتن پولمیرفتند، او پولها را روی میز خودش دستهای آماده گذاشته بود و هرکسی که میآمد به او مبالغی پرداخت میکرد.

جلسات   میرحسین برای جزوه زیست مسلمانی
جلسات میرحسین موسوی نیزسالهاست که به صورت منظم برگزار میشد و ایشان حلقه های مطالعاتی داشتند که شامل بهزادیان نژاد، فرزندان شهید بهشتی و فاتح میشود. محصول مطالعات ایشان جزوه زیست مسلمانی شده است که راهبرد میرحسین را برای اداره یک کشور در همه حوزه ها منتشر کرده است. با بررسی این جزوه قطعاً خواهید فهمید که این الگوی میرحسین در مخالفت کامل با حاکمیت دینی است. ایشان معتقد است که حکومت دینی اشتباه است و ما باید حکومت دینداران داشته باشیم که این دقیقاً فکر جریان چپ و فکر ملی - مذهبیها است.  میرحسین از یک سال قبل از انتخابات این جزوه را ارائه داده است و به دنبال تریبونی برای ارائه این رویکرد بوده است. اما چه تریبونی بهتر از انتخابات ریاست جمهوری. این موضوعی بود که همه از آن غافل بودند.

نگرانی خاتمی از تعدد کاندیداها
خاتمی پیش از انتخابات به موسوی خوئینی ها میگوید که با وجود کروبی و موسوی و این تعدد کاندیداهای اصلاح طلب قطعاً من شکست خواهم خورد که در این هنگام موسوی خوئینی ها میگوید که نگران نباش، ما این میرحسین موسوی را هربار میآوریم و از اسم او استفاده میکنیم و در نهایت مثل یک دستمال او را کنار میاندازیم. بهزاد نبوی هم در این خصوص میگوید: به این کروبی دو یا سه وزارتخانه میدهیم و کنار میرود. میرحسین را هم که خودمان خواسته ایم که بیاید و پس از آن کنارش میگذاریم. کروبی هم دوران مدیریتش در بنیاد شهید را بررسی میکنیم و یکی از پروندههای فسادش را افشا میکنیم تا کنار برود. نکته جالب این است که همین بهزاد نبوی میگوید که ما عکس بی حجاب زن موسوی را افشا میکنیم تا او هم کنار برود. موضوعی که نهایتاً  به نام اصولگرایان تمام شد. این نشان میدهد که تفکر آقایان مبتنی بر نگاه لیبرال دموکراسی است که برای بازگشت به قدرت از هر شیوه غیراخلاقی استفاده میکنند.
اما نیروهای امنیتی نیز قبل از انتخابات این موضوعات را هم به کروبی و هم به موسوی اطلاع دادند و جلسهای در این خصوص با آنها برگزار کردند. جالب این است که در جلسات اصلاح طلبان میرحسین موسوی قصدی برای شرکت در انتخابات نداشت اما در جلسات سوم و چهارم زمانی که وی متوجه میشود که خاتمی به شدت متزلزل است تصمیم خود را برای حضور اعلام میکند. میرحسین از این متزلزل بودن بهره لازم را میبرد و با چند استدلال برای ماندن جدی میشود. یک استدلال وی این است که اگر خاتمی بیاید اصولگرایان متحد میشوند و وی قطعاً شکست خواهد خورد ولی اگر من بیایم بین اصولگرایان شکاف میافتد و من از سبد رأی آنها استفاده خواهم کرد. از سوی دیگر میگوید اگر من بیایم کلیه اصلاح طلبان باید پشت من اجماع کنند و چارهای جز این نخواهند داشت.
از طرف دیگر خاتمی نیز تمایلی به ماندن نداشت. خاتمی میگوید که من مشکل خودم را با اصولگرایان و رهبری حل خواهم کرد اما مشکل بزرگ من اصلاحطلبان هستند که هرکدامشان یک ساز میزنند. یکی میگوید از قرآن عبور کن و یکی دیگر میگوید از رهبری بگذر و در مقابلش بایست اما من جرأت این کارها را ندارم. بنابراین جریان اصلاحات وقتی تردید خاتمی را میبینید شروع به تهدید وی میکنند و میگویند تو آبروی خود را از ما داری و حمایت ما باعث شد که در سطح جهان معروف شوی اگر نیایی ما حمایت خودمان را از پشت تو بر میداریم.
در جلسهای موسوی خوئینیها میگوید ما باید خاتمی را گوشه رینگ ببریم و آنقدر او را بزنیم تا هزینه گفتن نه برای نیامدن بسیار سنگین تر از آمدن باشد و همین کار را کردند. خاتمی هم گفت که این عملیات روانی که شما روی من انجام دادید را بروید و روی اصولگرایان انجام دهید. من مطمئنم بیایم چه پیروز شوم و چه ببازم قطعاً نابود خواهم شد. هاشمی به خاتمی پیام میدهد که شما اگر بیاید رأی شما 10 میلیون از احمدینژاد جلوتر هست. در هر صورت وقتی میرحسین آمد این فرصت برای خاتمی پیش آمد که از صحنه کنار برود.

نرم افزار یک آقازاده برای انتخابات
مهدی هاشمی نرم افزاری وارد کشور کرده بود که به گفته وی آن را در انتخابات مجلس خبرگان آزمایش کرده و موفقیت آمیز نیز بوده است. این نرم افزار، برای انتخابات ریاست جمهوری به یک مرکز پیامکی متصل میشد که ماهواره های مستقل آن در قشم و کیش قرار داشت و به مرکز پیامک ایران ارتباطی نداشت. بنابراین به ناظران خودشان در سر صندوقها یک خط موبایل و یک سیم کارت اختصاص داده شده بود که با کد مخصوص اطلاعات صندوقها را به اتاق جنگ این آقازاده منتقل کنند. اینها ساعت به ساعت انتخابات سراسر کشور را رصد میکردند. چرا که آنها معتقد بودند نباید بگذاریم که انتخابات به پایان برسد و بعد ما به تجزیه و تحلیل آن بپردازیم و شکایت کنیم که مشکل وجود داشته است. ما از طریق این سیستم پیامک ساعت به ساعت شکایت روی میز مسؤولان کشور میگذاریم. جالب اینجاست که با رسانه های خود نیز هماهنگ بودند و آنها را سازماندهی کرده بودند تا اطلاعات را منظم در اختیارشان  قرار دهند و عملیات روانی قوی انجام دهند. آنها حتی تصمیم داشتند که از این طریق در صندوقهایی که نتایج را واگذار کردهاند، نیرو اعزام کنند و به طریق مختلف باعث ابطال آن صندوق شوند.
اینها 3 تا اتاق جنگ داشتند و دلیلش این بود که اگر هرکدام از این اتاقها شناسایی شد، بتوانند یک اتاق دیگر را جایگزین کنند اما به لطف خدا هر سه اتاق را شناسایی کردند و اجازه ندادند که در روند انتخابات اخلال ایجاد شود. بنابراین اگر نیروهای امنیتی این موضوع را کنترل نمیکردند، قطعاً آقایان انتخابات را در همان دقایق اول زمینگیر میکردند چراکه خودشان به این نتیجه رسیده بودند که قطعاً در انتخابات شکست خوردهاند. بنابراین باید دلیل این شکست را به گردن نظام میانداختند تا ناتوانی خود را پنهان کنند.
میرحسین مستقل وارد میشود
 
میرحسین موسوی مستقل وارد انتخابات شد اما بعد از دوهفته احزاب اصلاح طلب خود را جمع و جور کردند و گفتند: «اگر ما بتوانیم از طریق وی به بخشی از نظام آویزان شویم، خودش کلی است. ما فرصتی برای دست و پا کردن یک کاندیدای دیگر نداریم
 
بنابراین تصمیم گرفتند که از وی حمایت کنند و به ستادهای وی نفوذ کنند. روز چهارم عید جلسه پنهانی با حضور اعضای سازمان مجاهدین و میرحسین برگزار شد که میرحسین گفت که نباید صدای این جلسه را در بیاورید و توقع نداشته باشید که من با شما عکس دو نفره بگیرم اما مطمئن باشید که 90 درصد از افکار من به شما نزدیک است. چند روز بعد با مشارکت و ملی - مذهبی ها جلسه گذاشتند که گزارش آن در رسانه ها افشا شد.
چند روز بعد جبهه اصلاحات آقای صفدر حسینی را به ستاد موسوی معرفی کرد و موسوی دست بهزادیان نژاد را در دست او گذاشت و ستاد اصلاحطلبان و ستاد موسوی در اکثر استانها یکی شد به جز چند استان که یکی از آنها تهران بود و در رأس تمامی این ستادها یک فرد مشارکتی قرار گرفت.
یکی از اصلاح طلبان به صراحت گفت که این صحبتهایی که میرحسین میکند همان صحبتهای احمدینژاد است و تنها فرقش این است که ایشان عاقل است. بنابراین به وی گفتند که باید این ادبیات خود را عوض و مثل اصلاح طلبان صحبت کنی.  بعد از این اصلاحطلبان در برج میلاد یک جشن برگزار کردند و از اعضای ستاد میرحسین موسوی و خود وی دعوت کردند تا در این جشن به وی بفهمانند که چگونه باید کار کرد. این جشن برگزار شد و همه وقایعی که در طول 8 سال دولت خاتمی روی داد در دو ساعت این جشن خلاصه شد. کارناوالها و سیاه نمایی علیه نظام انجام دادند.
میرحسین در حین مراسم به بهزادیان نژاد گفت یاد بگیر. اینجوری برای من باید جلسه بگذاری. . . بعد از این کار به جایی رسید که مشارکتی ها برای وی سخنرانی مینوشتند و او ایراد میکرد.
در عین حال بعضی اعضای  مجمع روحانیون در مخالفت با میرحسین گفتند که آقای میرحسین ما را به مقصد نمی رساند و اهداف ما را مثل رابطه با آمریکا برآورده نمیکند. او یک اصولگرا است و یک هندوانه در بسته است که نمیتوان به وی اعتماد کرد.

نمایی برای توطئه نافرجام اصلاح طلبان
در نمای توطئه نافرجام اصلاح طلبان یکسری اهداف و استراتژی داشتند که به اهداف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم شد. در اهداف بلندمدت تغییر قانون اساسی که در ذیل آن صدا و سیما، شورای نگهبان، نیروهای مسلح، محدود کردن رهبری، جدا کردن دین و مذهب از سیاست موضوعاتی است که در جلسات مختلف روی اینها کار میکنند. حصر رهبری و ولایت فقیه جزو اهداف اصلی اینهاست. احمدینژاد بهانه اصلی اینها برای انتخابات است. تحلیل دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس این بود که نظام جمهوری اسلامی در ضعیف ترین دوران خود در طول 30 سال گذشته قرار گرفته و امروز باید ضربه نهایی را به آنها وارد کنیم. این حرف در جلسات اصلاح طلبان نیز مطرح میشود.
کار را به جایی رساندند که در فتنه اخیر هدف اصلی مقام معظم رهبری قرار گرفت و هر شب علیه ایشان شعار نویسی میکردند. تیر کینه اینها مستقیم به سمت ولایت فقیه بود. البته زمانی اینها با مصداق رهبری مشکل داشتند و میگفتند باید موسوی خوئینیها رهبر شود اما بعد از مدتی دیگر با مصداق مشکل نداشتند بلکه با اصل ولایت فقیه به تقابل پرداختند.
طرح اصلاح طلبان این بود که ما باید احمدی نژاد را کاندیدای بیت رهبری معرفی کنیم و میرحسین را به عنوان کاندیدای بیت امام و از این طریق بیت امام و رهبری را در مقابل هم قرار دهیم تا اگر احمدینژاد شکست خورد، بیت رهبری در مقابل بیت امام شکست خورده باشد. از این طریق ما هم ریاست جمهوری را به دست آوردیم و هم ردای رهبری به بیت امام بازگشته است.

ولایت فقیه؛ دشمن بزرگ اصلاح طلبان
در دستگاههای اطلاعاتی بیگانه به این نتیجه رسیده اند که تا وقتی ولایت فقیه است، نمیتوان برنامه ای برای ایران پیاده کرد.
آقای فوکویاما میگوید: شیعه دو بال دارد یکی بال شهادت و عاشورا و یک بال هم انتظار برای حضور مهدی موعود. محور سومی که این دو بال بر روی آن استوار است، ولایت فقیه است و اگر میخواهیم به هدف نهایی خودمان برسیم باید این محور را تضعیف کنیم. او میگوید باید شهادتطلبی در ایران را به میل دنیا طلبی تبدیل کنیم. دین آنها باید به سمت سکولاریسم برود. بنابر این حذف رهبری باید جزو برنامه اصلی قرار بگیرد.
حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف احمدی نژاد به هر قیمتی نیز جزو برنامه های کوتاه مدت اصلاح طلبان بود. موسوی خوئینی ها در این خصوص میگوید: اگر شمر هم بیاید بهتر از احمدی نژاد است.
موسوی خوئینی ها ادامه میدهد: ملاک برای ما رأی آوری کاندیداست. بازگشت به قدرت تحت هر شرایطی بدون کمک رهبری و با عبور از سیستم های دینی یکی دیگر از برنامه های اصلاح طلبان است و اینکه میگویند از ایشان اجازه نگیرید همین موضوع را به اثبات میرساند چراکه آنها پس از به قدرت رسیدن با رهبری کار دارند.


  
  

تشکیل ستاد انتخاباتی ایران در امریکا
تمامی این موضوعات در آستانه انتخابات شکل گرفته بود و نکته مهم اینجاست که این بی سابقه است که در یک انتخابات ایران در امریکا هم ستاد انتخاباتی داشته باشیم و آنها ثانیه به ثانیه وقایع ایران را رصد و هدایت میکردند. دراین کشور کمیته تشکیل شد و از اصلاحطلبان حمایت میشد و وقایع پس از انتخابات را مورد حمایت قرار میدهند. همین موضوع باعث شد که این فتنه بسیار پیچیده شود .

اصلاح طلبان به دنبال حذف رهبری
طرح محدود و پاسخگو کردن رهبری و فعال کردن مجلس خبرگان برای نظارت و حذف رهبری، شورایی و مدت دار کردن رهبری نیز از برنامههای اصلاح طلبان پس از انتخاب شدن بود.میگفتند رهبری را دو دوره پنجساله کنیم تا همه چیز تمام شود. چه معنی دارد که بگوییم تا ظهور امام زمان ادامه پیدا کند.
همین آقایان در جلسات خود در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتند که باید بسیج را از مساجد بیرون کنیم و داشتند یک مصوبه را میگذراندند که بسیج از مساجد به یک ساختمان بروند چون ماهیت آنها نظامی است.
تعیین مرجع رسیدگی به شکایت از رهبری، به وجود آوردن عفو رهبری توسط مراجع قضائی هم از برنامههای اصلاح طلبان بود. اینها در حالی تنظیم طرحی برای ارائه به قوه قضائیه بودند که علیه مقام معظم رهبری دادخواهی کنند و با کمک این نهاد به رهبری حمله کنند. در جلسات میگفتند که ما باید ابهت ولایت فقیه را بشکنیم. بنابراین قابل مشاهده است که در نظام جمهوری اسلامی ایران دشمن به این نتیجه رسیده است چیزی که 30 سال است نظام را سرپا نگه داشته است همین ولایت فقیه است.

گـــزارش تیمهای جاسوسی امریکا از ایران
در امریکا در جلسهای دعوایی بین دونالد رامسفلد و خانم رایس اتفاق افتاد که رامسفلد نظرش بر این بود که باید به ایران حمله کنیم و از 56 پایگاه اطراف ایران علیه این کشور استفاده کنیم اما خانم رایس معتقد به جنگ نرم بود. بنابراین امریکاییها هفت تیم جاسوسی وارد ایران کردند تا ببینند که چطور انقلاب ایران به رغم تهاجمات هنوز 30 سال است که سرپا ایستاده است. این تیمهای جاسوسی گزارش جالبی میدهند.
آنها میگویند ایرانیان یک سمبل به نام امام حسین دارند که نوه پیامبر اسلام است. این فرد 1400 سال قبل با تعداد اندکی در مقابل یک لشکر بزرگ میایستد و با شجاعت کشته میشود و این اخلاق به ایرانیان به ارث رسیده است و ایرانیها بر همین اساس در مقابل ما ایستاده اند. روز کشته شدن این سمبل 70 میلیون ایرانی سیاهپوش میشوند. آنها سپس راهکار ارائه میدهند و میگویند از طریق منبرها و هیاتها میتوان نفوذ کرد و گفتند که از طریق مداحان ما باید موضوعات خود را منتقل کنیم.
نمونه این کار هم آقای ...... است که بعد از دستگیری ایشان توسط نیروهای امنیتی معلوم شد که این آقا از طریق چند واسطه با سرویس MI6 ارتباط دارد. علاوه بر آنها قصد داشتند که سراغ روحانیونی که تریبون داشتند و مطرح بودند نیز بروند. آنها ملودیهای مداحیها را تغییر دادند تا ذائقه جوانان را تغییر دهند.
این مداحیهای جدید حماسه سازی و انسان سازی نمیکند و اثر گذار نیست. این برنامه امریکایی هاست. نکته بعدی بررسی این تیمهای جاسوسی در خصوص مقام معظم رهبری بود و تأکید زیادی کردند که باید مورد هدف قرار بگیرد و سومین راهکار اینها در خصوص مراجع بود.

جریان اعتراضی را زنده نگه دارید
دستور کار بعدی اصلاح طلبان پس از انتخابات تشکیل جبهه سیاسی و فعال و زنده نگه داشتن جریان اعتراضی بود. اتفاقی که در روز قدس،13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا افتاد برای زنده نگه داشتن جریان اعتراضی است.
آنها گفتند که از فرصتهای نظام باید استفاده کنیم چون به ما مجوز نمیدهند و اگر هم خودسرانه عمل کنیم با ما برخورد میکنند. در 13 آبان اینها سه هفته تمام امکانات خود را بسیج کردند و رسانه های انها به صحنه آمدند که 13 آبان به هر قیمتی جریان اعتراضی را باید کنترل کنیم. فکر میکردند که روز 13 آبان بتوانند به اندازه هرسال برای خود جمعیت جمع کنند اما اینها در حالت خوشبینانه حدود 5هزار نفر بیشتر در خیابان نیاوردند.
جالب است که در طرف مقابل امت انقلابی که هر سال حدود 10 تا 15 هزار نفر برای راهپیمایی 13 آبان میآمدند، حضوری 70 هزار نفره در این خصوص داشتند.
این پنجهزار نفر حضور هم قابل توجیه است. چراکه ما در تهران حدود 400 خانوار نفاق داریم که همیشه در جریانات فعال هستند  در کنار اینها یکسری ارذل و اوباش داریم که با پول حضور پیدا میکنند اما به رغم این جمعیت خوبی که برای ضد انقلاب میتوان در نظر گرفت آنها  پنج هزار نفر بیشتر نتوانستند به خیابانها بکشند.

ذخیره نیرو در NGOها
استفاده از ظرفیت کشورهای بیگانه و NGOها نیز یکی دیگر از برنامههای اصلاح طلبان در ایام پس از انتخابات بود. خاتمی میگفت ما باید نیروهای اجتماعی خود را در این NGOها جمع و متراکم کنیم تا در موقع لزوم همه آنها را بیرون بریزیم. در انقلابهای رنگی قابل مشاهده است که اکثر جریانات از طریق همین NGOها به ثمر میرسد.
برنامه ریزی برای انتخابات آتی، ترویج غیر مشروع بودن دولت، ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان و تشویق و ترویج نافرمانی مدنی یکی دیگر از برنامههای این جریان است.

تلاش برای تخریب نماز جمعه 29 خرداد
اصلاح طلبان روزهای شروع آشوب‌ها بالغ بر یک هفته تمام برنامه ریزی می‌‌‌کردند که ابهت رهبری را در نماز جمعه 29 خرداد بشکنند و تمام امکانات خود را برای این کار بسیج کردند. به همین خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند حدود  20 هزار نفر اغتشاشگر را به خیابان‌ها ‌بکشند. این آدم‌ها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود.

تلاش برای شروع درگیریها پیش از انتخابات
در ایام تبلیغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ستاد موسوی برنامه ریزی کرده بود که از میدان تجریش تا میدان راه آهن با لباس سبز کارناوال راه بیندازند؛ درست در روزی که در میدان ولیعصر هر ساله هیات رزمندگان اسلام برنامه برقرار میکند این موضوع به آقای بهزادیاننژاد تذکر داده شد و ایشان ابراز بیاطلاعی کرد. خود میرحسین موسوی هم در این خصوص خبری نداشت. بنابراین پس از بررسیها مشخص شد که در اتاق جنگ روانی، آقای خانیکی، نعیم پور و حجاریان به این موضوع خوراک میدهند و این اطلاعیه را توزیع کردند. با این طرح مشخص است که اینها قبل از انتخابات تصمیم به اغتشاش داشتند. اینها از قبل گفته بودند که باید بین جنبشها پیوند برقرار کنیم. چراکه هر جنبشی به تنهایی بیاید نظام با آنها برخورد میکند. بنابراین باید این جنبشها پیوند بخورند و به یک خیزش عظیم اجتماعی علیه نظام تبدیل شوند.  این ماجرای کشته سازی نیز جزو طراحیهای جلسات اصلاحطلبان بوده است که قبل از انتخابات میخواستند خونی ریخته شود و پیراهن عثمان درست کنند.

نقش برجسته منافقین در فتنه اخیر
در حوادث اخیر، حدود 30 نفر که ارتباط مستقیم با منافقین داشتند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. اینها در ستاد اصولگرایان هم جاسوس داشتند. سفارتخانهها نیز به صورت شبانه روزی با تمام توان فعال بودند و این نکته عجیبی بود. NGOهای خارجی هم نقش عجیبی در این فتنه داشتند و تلاش گسترده ای کردند که تمام جوانان ایرانی مقیم خارج را به داخل ایران گسیل دهند.


  
  

چه کسانی با سرویسهای جاسوسی در ارتباط هستند؟
بر اساس اسناد موجود در نهادهای امنیتی برخی عناصر فتنه بدون شک با خارج از کشور در ارتباط هستند و این موضوعی است که به اثبات رسیده است. جالب این است که برخی از فرزندان آقایان نامهرسان سرویس  MI6 انگلیس هستند و برای آقایان نامه میبرند و میآورند.
یکی از بازداشتشدگان در اعترافات خود به دفتر ژنو خاتمی اشاره میکند و میگوید بارها به خاتمی گفتیم که این دفتر مشکل ساز میشود اما توجهی نکرد. وی ادامه میدهد یکبار در هواپیما نظر سفیر سوئیس در خصوص دفتر خاتمی در ژنو را پرسیدم که ایشان گفت که این دفتر بهترین مکان برای ارتباط خاتمی با آمریکا و غرب است.
خاتمی هر زمان که به دفتر ژنو میرفت با آقایان رسام، بهنود، خانم کاملیا و شیلر   ملاقات میکرد.خاتمی هر موقع که آنجا میرود، ساعتها با این افراد پشت درهای بسته جلسه داشته است.

تلاش اصلاح طلبان برای ایجاد تغییر در مبانی نظام
آن چیز که مسلم است اتفاقی است که در کشور افتاد، یک جریان از قبل طراحی شده سیاسی، برای جهتگیریها و تغییر در برخی از اصول و مبانی نظام بوده است که با خروج از نظام و قانون و رهبری و به کارگیری ظرفیتهای داخلی و خارجی از جمله ایجاد اغتشاش در حال پیاده سازی بود.  اصلاح طلبان با برنامه ریزی قبلی خود میدانستند که شکست میخورند به همین خاطر گفتند که ما باید هزینه این شکست را به گردن نظام بیندازیم. بنابراین موضوع تقلب و عدم صلاحیت مسؤولان کشور را مطرح و گسترده پخش کردند و کلید رسمی آن توسط محتشمیپور که کمیته صیانت از آرا را درست کرد، زده شد.
اینها در پاسخ این سوال که چرا به رغم وجود نظرسنجیها در خصوص شکست، چرا به میرحسین موسوی چیزی نگفتید؟ یکی از این افراد در این خصوص میگوید: ما میدانستیم که رأی نداریم و تقلب هم غیر ممکن است. ما رأی روستائیان را در نظرسنجیها عمداً محاسبه نمیکردیم و آرا را با 5 درصد اختلاف به میرحسین میدادیم تا باور کند که پیروز است و اگر پیروز نشود، تقلب شده است. علیهاشمی نیز در این زمینه بسیار موثر بوده است که میرحسین را دچار توهم تقلب بکند. این جزو اعترافات اکثر عوامل دستگیر شده فتنه است.
در اینجا برخی از اظهار نظرهای سران اصلاحات در خصوص توهم تقلب ارائه میشود:
رضا خاتمی میگوید: بعد از بررسیها که انجام شد آقای موسوی خوئینی ها و محتشمی پور به عنوان محور طرح تقلب مطرح شدند.
 8
ماه پیش از انتخابات در جلسات مختلف تاجزاده میگفت که ما باید قبل از هرچیز طرح تقلب را در دستور کار خود قرار دهیم.
 
موضوع تقلب،بحثی بود که یک سال پیش از انتخابات که بحث اولیه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد.  
موسوی خوئینیها میگوید: اگر مشاهده شد که تقلبی صورت گرفته است یا باید مردم را در جریان بگذاریم یا باید یک روش جایگزین را معرفی نمود تا مردم احساس کنند که با این روش میتوانند به حق خود برسند.
یکی از همفکران اینها هم میگوید: در این چهار سال خلاصه کارهای مصطفی تاجزاده این بود که در حرفها و نوشته هایش بروز میکرد، این عناوین است که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم و احمدی نژاد را عامل رهبری بدانیم و اجماع علیه وی درست کنیم و گروههای مخالف را متحد کنیم و فضای خیابانی را برای تقلب یا جشن مهیا کنیم. یعنی اگر پیروز هم میشدند این وقایع به وقوع خواهد پیوست.
تاجزاده در انتخابات میگفت: اگر ما بتوانیم پیروز شویم با تجربیاتی که در این سالها به دست آوردیم خواهیم توانست رهبری را مهار کنیم.
محتشمی پور هم میگوید: ما یک سلسله برنامه در نظر داریم که قبل از آن باید به اطلاع مهندس موسوی برسانیم. این برنامه طرح الله اکبر تا ابطال انتخابات است. این انتخابات فاقد مشروعیت است و ما هر شب از ساعت 10 باید الله اکبر بگوییم تا انتخابات باطل شود.
ما دیندار هستیم
برنامه جدید فتنه گران این است که هیاتهای مذهبی را در اختیار بگیرند و مراسم دعا برگزار کنند تا به مردم اثبات کنند که متدین هستند. موسوی خوئینی ها در زمان انتخابات میگوید: به ستادها بگویید ولو به صورت صوری، در زمان نماز در را ببندند و بگویند که میخواهیم نماز بخوانیم. محتشمی پور هم مدام در منزل خودش دعای کمیل برگزار میکند. اما نکته اصلی این است که اینها در حوزه دین تفکرات عجیبی دارندبرخی از احکام قرآن در خصوص زندگی قبیله ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی و جاودان بوده است که تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد باید ما نیز به صورت قبیله ای زندگی کنیم.


لابیهای بین المللی برای حمایت از میرحسین
در جریان انتخابات اصلاح طلبان تلاشهای زیادی کردند تا نظر کشورهای مختلف را برای میرحسین موسوی جلب کنند. عطریانفر در این خصوص میگوید: مهدیهاشمی گفت که پیغام ما  به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات با ایران وارد مذاکره نشوید.  جالب است که آقای خاتمی ماموریت داشت که با سفر به کشورهای غربی نظر آنان را به نفع میرحسین موسوی جلب کند. چراکه این کشورها موسوی را قبول نداشتند و معتقدند که تفکرات مارکسیستی دارد.   بعد از جلسات خاتمی با کشورهای غربی و عربی یک موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه های خارجی شروع شد که خاتمی این رسانهها را منسجم کرد.    یکی از نزدیکان سابق او میگوید: من چندشم میشود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفتوگوی تمدنها پول گرفتم و نمیتوانم بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم.  وی ادامه میدهد: یکبار نماینده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت که اگر پول میخواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که میخواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرید
استراتژی های هاشمی شکست خورد
هاشمی سه استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. هاشمی میانه خوبی با خاتمی و احمدی نژاد ندارد. بنابراین تصمیم میگیرد که نه خاتمی باشد و نه احمدی نژاد و کسی باشد که فرمانبردار او باشد. ایشان خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و طرح دولت راست صالح را مطرح کردند و از مقام معظم رهبری خواستند که جلوی احمدی نژاد را بگیرد تا از این طریق وی نیز جلوی خاتمی را بگیرد. سپس حسن روحانی را به عنوان کاندیدا معرفی میکند.
 
استراتژی دوم هم با توجه به دفاع مقام معظم رهبری از احمدی نژاد اینگونه شد که نه به احمدی نژاد و بله به خاتمی. بنابراین طرح دولت وحدت ملی مطرح شد و تبلیغات سنگینی را انجام دادند.
یک آدم اصولگرا  را نیز پیش انداختند و او در مجلس جشن 30 سالگی گرفت و همه را دعوت کرد و به آنها تریبون داد تا هر سیاه نمایی که میخواهند انجام دهند. استراتژی سوم هم این شد که نباید بگذاریم اصولگرایان با یک کاندیدا بیایند. باید با چند کاندیدا بیایند تا رأی احمدی نژاد خرد شود و صف اصولگرایان را دچار انشقاق کنیم. بنابراین استراتژی سوم دولت ائتلافی که از زبان رضایی مطرح شد، بود.
بنابراین هاشمی اول به سراغ لاریجانی رفت و لاریجانی هم برای آمدن جدی بود اما با افشای طرح هاشمی و تلاش وی برای سوزاندن پیش از موعد مهره های اصولگرایان وی منصرف شد. پس از این سراغ قالیباف رفتند و او نیز رفت و ستادهای خود را فعال کرد اما بعد کنار رفت قالیباف کنار کشید و 13 ستاد خود را به محسن رضایی داد و 23 ستاد را نیز در اختیار میرحسین موسوی قرار داد. هاشمی نهایتاً  به گزینه محسن رضایی رسید.


  
  
<      1   2   3      >