سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که نشانه های دین را نمی شناسد به بهشت برود؟ [عیسی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :26
کل بازدید :21896
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/3/2
1:15 ص

*معنا و مفهوم 9 دی  :

9دی‌ماه مقارن با روزی غیر تعطیل و ساعت تظاهرات هم سه بعدازظهر بود و از این رو با توجه به اینکه تظاهرات ملی در روز تعطیل برگزار می‌شود و قبل از ظهر به پایان می‌رسد، تظاهرات 9 دی یک رخداد ویژه به حساب می‌آید. از سوی دیگر در 22 بهمن، روز قدس و ... شرکت در تظاهرات حالتی عادی و توأم با حضور اطفال و خانواده‌ها دارد. حضور مردم هم نوعاً فاقد علامت‌های خاص می‌باشد و در این تظاهرات حضور اصالت دارد نه شعار. از سوی دیگر شرکت مردم در تظاهرات نوعاً با زمینه‌سازی رسانه‌ای و با دعوت شخصیت‌ها و نهادها صورت می‌گیرد.

تظاهرات خودجوش 9 دی از همه این جنبه‌ها جدا بود چرا که از یک سو در ساعتی برگزار شد که کارمندان، کارگران و ... به کار اشتغال داشتند و کسبه و ... ساعت استراحت خود را سپری می‌کردند با این وصف شرکت در این راهپیمایی باید توأم با انگیزه‌های بسیار قوی می‌بود. مردم شرکت گسترده کردند و- تقریباً- همه کسانی که آمدند همان واجدین شرایط رأی بودند که حدود 7 ماه پیش در انتخابات شرکت کرده بودند. در واقع می‌توان گفت همه کسانی که رأی داده بودند- اعم از اینکه به کاندیدای پیروز رأی دادند یا به کاندیداهای شکست‌خورده‌- به صحنه آمدند و به هیچ وجه از سر تفنن هم نیامده بودند بلکه صفوف کاملاً متراکم بود و همه بدون استثنا با خود علامتی حمل می‌کردند و به گرمی شعارهای جمعی را تکرار می‌کردند

تقریباً هیچکس و هیچ نهاد رسمی دعوتی برای تظاهرات نکرده بود و تنها شورای هماهنگی تبلیغات اعلام کرده بود که مردم با تظاهرات 9 دی پاسخ هتاکی به حریم ولایت و ابی عبدالله‌الحسین در روز عاشورا را خواهند داد. شعارهای مردم کاملاً سیاسی و مستقیم و معنادار بود آنان سران فتنه را با استفاده از ادبیات زیارت عاشورا لعن می‌کردند و از آنان ابراز نفرت می‌کردند. تظاهرات نزدیک به سه ساعت به درازا کشید و موج جمعیت خیابان بزرگ انقلاب را از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی را دربرگرفت و می‌توان گفت این تظاهرات تنها با انبوه جمعیتی که در روز عاشورای 57 به میدان آمدند و یا جمعیت انبوهی که امام را تا بارگاه ملکوتی‌اش بدرقه کردند، قابل قیاس می‌باشد.

تظاهرات 9 دی بازتاب گسترده‌ای در دو سطح داخلی و خارجی داشت. میرحسین موسوی که آشوب‌گران روز عاشورای تهران را «مردمی خداجو» خوانده بود، ناچار به عقب‌نشینی تاکتیکی شد و در اطلاعیه‌ای دولت برآمده از انتخابات 88 را به رسمیت شناخت. البته چند روز بعد باز هم به مقاومت در برابر نظام دعوت کرد. در مجلس، فراکسیون اصلاح‌طلب از آنچه در روز عاشورا رخ داده بود ابراز برائت کرد و با تظاهرات‌کنندگان 9 دی ابراز همبستگی نمود. در سطح بین‌المللی هم مقاله‌های فراوانی به رسانه‌های غرب راه یافت که همه در این موضوع اشتراک داشتند «رهبری انقلاب از حمایت قاطع مردم برخوردار است و مخالفان نظام جایگاهی در میان مردم ندارند

*
درس های حماسه نهم دی :

تظاهرات عظیم و کم سابقه 9 دی و نقشی که مردم در این حضور ایفا کردند، بخوبی نشان داد که کلید حل همه مسائل نظام و انقلاب و ایران در دست « مردم»‌ است و از این رو توطئه هایی که با نادیده گرفتن این عنصر توأم است هرچند از پیچیدگی و پشتوانه های زیاد برخوردار باشد، به جایی نمی‌رسد. همین عنصر بود که توطئه کودتای آمریکا در سال 57 که با حضور دو عنصر کلیدی الکساندر هیگ فرمانده ناتو و ژنرال رابرت هایزر فرمانده نیروی هوایی آمریکا با هدف ممانعت از پیروزی انقلاب اسلامی بود را باطل کرد و پس از پیروزی مانع به نتیجه رسیدن توطئه های سنگین پیاپی- در فاصله،، بهمن 57 تا 30 خرداد 60 گردید و تا امروز آن را باطل السحر گردانیده است.

*
درس‌های حادثه عاشورا 

درس دیگر نقش حادثه عاشورا در به وجود آمدن یوم الله 9 دی بود. تا پیش از ماجرای عاشورای 88، مقابله ی فتنه گران با دین و مبانی آن و مقدسات چندان باور پذیر نبود چرا که تعداد قابل توجهی از سران فتنه را روحانیونی تشکیل می دادند که سابقه ای هم در انقلاب داشتند و بعضی هم به بیت حضرت امام خمینی سلام الله علیه- انتساب یا رفت و آمد داشتند

طبعاً تمیز قائل شدن میان سابقه و وضع فعلی این ها برای متدینین تا حدی دشوار بود. در این میان حادثه تلخ عاشورا فضا را شفاف کرد و غبار تردید را کنار زد البته پیش از این وقتی در تظاهرات روز قـدس 88 عده ای از هـواداران فتنه شعار « نه غزه، نه لبنان» سردادند و یا در یک تجمع مرتبط با فتنه گران در روز 16 آذر 88 تصویر حضرت امام پاره و به آن بزرگوار جسارت شد، متدینین نگران شدند ولی نوعاً آن را بی ارتباط با سران فتنه ارزیابی می کردند. تا اینکه روز عاشورا فرا رسید و جریان فتنه تصمیم گرفت از غیبت مردم در خیابان انقلاب تهران به دلیل حضور متمرکز مؤمنین در حسینیه ها، مساجد، تکایا و هیئات استفاده نماید و تصویری بحرانی از انقلاب و نظام به خارج ارائه نماید در این میان سران فتنه هواداران خود را به تجمع در خیابان انقلاب دعوت کردند و رسانه های غربی بخصوص بی بی سی انگلیس تلاش گسترده ای برای شکل دهی به این تجمع دنبال کردند.

 مثلاً بی بی سی در خبرهای صبح روز عاشورا عباراتی را تکرار می کرد: «مردم از مراکز مختلف شهر راهی خیابان انقلابند، نیروی انتظامی اعلام کرده که مداخله نمی‌کند. نیروهای بسیج نیز مخالفتی بـا تظاهرات خیابان انقلاب ندارند و رهبران معترضین هم هواداران خود را از هرگونه درگیری برحذر داشته‌اند» و هرچه به ساعت 10 صبح نزدیک‌تر می‌شد این شبکه گزارش می داد که از حضور پلیس و یا نیروهای بسیجی در خیابان انقلاب خبری نیست.

در واقع هدف این بود که از یک سو با بی خطر خواندن تظاهرات روز عاشورا،  جمعیت زیادی را به میدان بیاورند و از سوی دیگر میدان را برای آشوب طلبی ضد انقلاب آماده نشان دهند. به هر ترتیب در روز عاشورا جمعیتی کمتر از 5000 نفر به خیابان انقلاب آمدند و در ایـن بین آنچه از آن خبری نبود تـجمع و تظاهرات مسالمت آمیز بود.
حوالی ساعت 5/11 صبح که آتش سوزی ها، تخریب بانکها، حمله به مغازه ها و اموال عمومی به اوج خود رسید تلویزیون بی بی سی و ... با پخش مستقیم این صحنه ها، تصویری از یک شهر جنگ زده را از پایتخت ایران به نمایش گذاشتند. ظهر عاشورا که زمان شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین- علیه السلام- است تبدیل شد به صحنه آتش زدن علم ها و علامت های بزرگداشت عاشورا و فتنه عمق ماهیت خود را نشان داد و تردیدها را برطرف کرد. و در این میان هیچکدام از سران داخلی فتنه نه تنها واکنش منفی به موضوع نشان ندادند و از بی حرمتی به امام حسین (ع) برائت نجستند بلکه یکی از آنان- میرحسین موسوی- اهانت کنندگان به ساحت سیدشهیدان علیه السلام را « مردمی خداجو» لقب داد

سه روز پس از حوادث رو عاشورای 88 با فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حداقل چهار میلیون نفر از مردم تهران در عصر یک روز غیرتعطیل 9 دی- به خیابان آمدند و مشابه این تجمع در این روز یا یکی دو روز پس از آن در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طومار فتنه گران را درهم پیچید. با این خبط بزرگ سران داخلی و خارجی فتنه، پرده از ماهیت فتنه ای که حدود 8 ماه کشور را بشدت درگیری کرده بود، افتاد. به عبارت دیگر خط خون حسین بن علیصلوات الله علیه- بار دیگر اردوگاه یزیدیان و امویان را افشا کرد.
 
*
چشم انداز و سخن پایانی :

نمی توان گفت فتنه گران برای همیشه محو شده اند و نیز نمی‌توان ریشه های تاریخی این جریان برای منحرف کردن نظام که در بعد خارجی از سفر هایزر و در دی ماه 57 آغاز می شود و در بعد داخلی از تلاش برای مسلط کردن عناصر وابسته ای نظیر شاپور بختیار شروع می  گردد را نادیده گرفت. مهم ترین ویژگی این جریانات استفاده از «فرصت های نظام» است و در میان فرصت ها، « انتخابات»‌ موقعیت ممتازی دارد. فتنه گران بارها از انتخابات استفاده کرده و در اکثر موارد به موقعیت‌هایی هم رسیده اند. از نظر آنان انتخابات به این دلیل که برای نظام فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد، ناچار است گارد خود را در برابر مخالفان تا حد زیادی باز کند و حضور آنان را بپذیرد و از طرف دیگر انتخابات فرصت تبلیغاتی فراهم می آورد تا در این فضا مخالفان انقلاب و نظام بتوانند حرف خود را بدون هزینه بزنند و حتی از تریبون های نظام هم استفاده نمایند.

علاوه بر این دو دلیل، از ‌آنجا که حضور رسانه ای مخالفان نظام در تریبون های رسمی و غیر رسمی داخل کشور نوعی وجاهت و مشروعیت و قابل قبول بودن- را به ذهنیت جامعه متبادر می کند، سربازگیری را برای آنان تسهیل می نماید. با این وصف فتنه گران حتی اگر به ظاهر حضور در انتخابات را تحریم کنند و یا بدون تحریم، اعلام کنند که لیست ارائه نمی دهند و یا شعار عدم آزادی در انتخابات را سردهند، بازهم به صندوق های رأی بعنوان « طعمه ای بی بدیل» نگاه می کنند و در صدد برمی آیند که عوامل شناخته یا ناشناخته خود را از آنها بیرون بیاورند.

در مورد انتخابات اسفند 90 علاوه بر این ها، فتنه گران از « فرصتی تاریخی»‌ و « بی بدیل» حرف زده اند سیدمحمدخاتمی و سیدمحمد موسوی خوئینی ها اعلام کرده اند که اگر ما این انتخابات را تحریم کنیم و یا از آن کناره گیری نمائیم، برای همیشه حذف شده و به سرنوشت نهضت آزادی مبتلا می گردیم.فتنه گران تا چند ماه قبل با این تحلیل که فشارهای خارجی، نظام را وادار به روی خوش نشان دادن به عوامل فتنه 88 برای مانور وحدت کرده، شروع به شرط‌گذاری برای نظام کردند.

یکی از آنان گفت شرایط رفع مشکل همان است که در خطبه 26 تیرماه 88 تهران گفته شد، یکی دیگر گفت نظام سلامت انتخابات و آزادی آن را تضمین کند، دیگر از لزوم تغییر قانون انتخابات و شکل گیری ناظران بی طرف و خلع ید شورای نگهبان و وزارت کشور در پای صندوق‌های رأی حرف زد، اما عاشورای امسال بار دیگر ابهام زدایی کرد وقتی گزارش حادثه عاشورای 88 بـار دیـگر در ایـام متصل به عاشورای امسال از صدا و سیما پخش شد، این ها از اشتباه خود بیرون آمدند. البته منظور فتنه‌گران این نیست که عناصر خود را برای رسوخ در مجلس دهم اعزام نمی‌کنند. آنان حتی ممکن است لیست غیر رسمی هم ارائه کنند و یا از نامزدهای نزدیک به خود حمایت نمائید.در این بین باردیگر این تحرکات حقیرانه باید توسط همان مردمی که آفریننده 9 دی بودند و با استفاده از همان فرهنگ عاشورایی و حضور گسترده در انتخابات مجلس نهم به سنگ کوبیده شود. ان‌شاء الله


[1] .
طباطبایی، صادق، «خاطرات سیاسی اجتماعی» صفحه 301 تا 304،  نشر عروج، تهران 1384
انتهای پیام/


  
  

چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ق.ظ

گفتگوی خواندنی با حجت‌الاسلام آقاتهرانی:

آیت‌الله مکارم بعد از خطبه 29 خرداد چه گفت؟/ تمجید استاد آمریکایی از «آقا» با اینکه حتی نمی‌توانست اسم ایشان را درست تلفظ کند

رجانیوز:بسیاری از ما حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی را بیشتر و پیشتر به عنوان سخنران و استاد اخلاقی که دوره‌های آکادمیک را هم پشت سر گذاشته، می‌شناختیم که در دوره‌ای هم استاد اخلاق هیئت دولت بود؛ روحانی خوش بیانی که ورود به عالم سیاست و قرار گرفتن در کسوت کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، از فعالیت‌های تبلیغی‌اش کم نکرد و همچنان یکی از روشنگران محافل مذهبی تهران در مناسبت‌های ویژه سال است.

با رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در خصوص ویژگی‌های فتنه 88 و جایگاه نخبگان و مردم در این فتنه گفتگو کردیم. این مصاحبه که در نشریه شماره اول " قرارگاه" چاپ خواهد شد، در ادامه می‌آید:

در تحلیل کلی از فتنه 88 ریشه های شکل گیری این فتنه را در چه چیز هایی میدانید؟

نظر بنده بر خلاف نظر بسیاری از افراد که فتنه 88 را به طور مجزا مورد بررسی قرار میدهند و روی آن بحث میکنند، این است که این فتنه به هیچ وجه بی ارتباط با مسائل قبل از خود نبوده و باید گفت که این فتنه نیز مانند بسیاری از حوادث تاریخی یک جریان است و باید در بستر اتفاقات قبل و بعد از خود بررسی شود.

برخی به عنوان مثال ماجرای کربلا را یک حادثه می‌دانند. حادثه ای که فردی به نام یزید امام حسین (ع) را به شهادت رساند و بعد هم ماجرا تمام شد. این طور نیست. این جریان مطمئناً با مسائل پیش از خود از بعثت پیامبر (ص) گرفته، تا به قدرت رسیدن ایشان، هجرت ایشان به مدینه و پس از آن خانه نشینی و دوران خلافت امیرالمومنین (ع) مرتبط است. این جریان تاریخی را باید با هم دید. یعنی موجی است که از یک جا شروع میشود، ادامه  می یابد و به طور طبیعی در جاهایی نیز فراز و فرودهایی دارد.

قرآن هم در این باره میگوید: «وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذینَ مِن قَبلِهِم» ما پیشینان شما را هم به فتنه انداختیم. «وَ لَیَعلَمَنَّ الَّذینَ کَذَّبوُا وَ لَیَعلَمَنَّ الکاذِبین» تا روشن شود که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ. از این آیه معلوم میشود که هدف از این فتنه ها، تشخیص راستی ادعاهای افراد است. در سوره عنکبوت داریم. «أحَسِبَ الناس اَن یَترَکُوا اَنّ یَقُولُوا امَنّا وَ هُم لا یَفتَنُون» یعنی مردم گمان نکنند که وقتی یک ادعایی کردند ما آنها را رها میکنیم. میخواهیم ببینیم شما راست میگویید یا دروغ. یعنی وقتی میگوییم ما مومن هستیم باید ثابت کنیم. البته شکل این امتحان و ابتلا در زمانها و مکانها و برای اشخاص مختلف متفاوت است. یعنی قصه کربلا یک شکل خاصی دارد که باید در کتاب های تاریخ خوانده شود. امیرالمومنین (ع) هم چهار جنگ جانانه با دشمنان خود داشته است. آنها را هم باید مطالعه کنیم و ببینیم چگونه بوده است.

 ولی در عین حال باید بدانیم که تمام این موارد یک جریان بیش نیست که در اشکال مختلف بروز کرده است. یعنی وقتی عمروعاص در مقابل امیرالمومنین (ع) است، به یک صورت است، وقتی معاویه است به یک صورت و وقتی نهروانیان هستند صورت دیگری دارد. شکل آن تفاوت میکند ولی در واقع بستر آنها یکی بیشتر نیست.

 

پس در این صورت آیا میتوان انتظار داشت که در آینده نیز فتنه های دیگری در راه باشد؟

بله، یک فتنه همواره بوده، هست و خواهد بود. نباید گمان کنیم که در آینده از این فتنهها نخواهیم داشت. قطعاً داریم. زیرا از وعده های خداوند و جزو سنن الهی است که وقتی عده ای گفتند ما این انقلاب را قبول داریم. ما حزب اللهی هستیم، باید نشان دهند. خیلی از ما این ادعا را میکنیم. در کلام میگوییمولایت فقیه. باید در عمل هم نشان دهیم. میگوییم ولایت اهل بیت. باید نشان دهیم که کدام راست میگوییم. چقدر راست میگوییم؟ و چقدر حاضریم برای آن مایه بگذاریم و هزینه بدهیم.

میفرمایید "باید در عمل ادعای خود را اثبات کنیم"، این عمل باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا راستی ادعای ما را اثبات کند؟

یک جا زمینه پیش میآید که در این راه جان بدهیم. ولی یک جا فقط باید شعار بدهیم. گاهی هم باید بیاییم وسط درگیریها و زد و خوردها. گاهی هم به شکل اقتصادی، اجتماعی و نظامی بروز میکند. اما باید بدانیم که این ابتلائات وجود دارد و هر کسی امتحان میشود.

نکته بعد که باید به آن توجه کنیم این است که هر فتنه نسبت به فتنه بعد آسان تر است. چون نتیجه فتنه امتحان است.

البته برخی خود فتنه را امتحان میدانند. اما بنده فکر میکنم که برایند فتنه ها، امتحان های مختلفی است. چون فتنه به طلایی که در بوته امتحان قرار گرفته، اطلاق میشود. یعنی وقتی طلا و اضافات آن را آن قدر حرارت می‌دهند تا طلا به حالت مذاب درآید و طلا از غیر طلا جدا شود. به این طلای مذاب فتنه میگویند. ما البته در روایات تعابیری داریم که میگوید: «ما همه را در غربال میاندازیم و همه را به بلا و امتحان درگیر میکنیم»

این امتحان و آزمون الهی برای غربال کردن کسانی که به راستی وعده دادند، چه ویژگی هایی دارد؟

این امتحان هم مانند سایر امتحانات قواعدی دارد. اول اینکه امتحان اول از همه امتحانات ساده تر است و امتحان های بعدی سخت تر میشود.

دومین ویژگی این است که معمولاً کسانی که امتحان میدهند صورت مسائل و سئوالات را نمی دانند. قابل پیش بینی هم نیست. یعنی اگر سئوالات را بدانیم که امتحان نیست.

علاوه بر این امتحان افراد به اشکال مختلفی است. ابعاد امتحان هم همیشه یکسان نیست. گاهی امتحان شیمی است، گاهی ریاضی و گاهی فیزیک. اصلاً موضوعات و مولفه های امتحانات متعدد با هم فرق میکند. در این بین از آنجا که ابعاد وجودی انسان ابعاد متنوع و متعددی است، در این امتحانات هم هر دفعه ممکن است یک یا چند بعد انسان به چالش کشیده شود. یعنی امتحان گاهی درباره مال است، گاهی شهرت، گاهی مقام.

آیا مصادیقی از این ویژگی های امتحانات الهی در این فتنهها سراغ دارید؟

بله، اگر دقت کنیم در سال 78 هم شبیه همین فتنه البته با تفاوت هایی پیش آمد. پس از فتنه 88 با حدود 30 نفر از نمایندگان خدمت مقام معظم رهبری (دامت برکاته) رسیدیم. حضرت آقا در آن جلسه به همین موضوع اشاره کردند. ایشان فرمودند که در سال 78 عین همین فتنه پیش آمد، اما آنجا با یک اشاره جلوی آن گرفته شد. ولی این امتحان بیشتر از قبلی طول کشید.

 ما در فتنه 88 حدود 9 ماه درگیر بودیم. پس هر چه در این امتحان جلوتر میرویم، امتحان سخت تر میشود. ریزشها دقیق تر می شود. این جریانها چیزی شبیه غربال است. یعنی ابتدای امر، تنها نخاله های خیلی بزرگ در غربالی که سوراخ های درشت دارد میماند. ولی هر چه جلوتر میرویم غربال ریزتر و دقیق تر میشود و خلوص بیشتری را میطلبد.

این یعنی حرکت مستمر و گذر از فتنه های پی در پی مجاهده و مقاومت بیشتری را میطلبد. آدم باید بتواند خود را تثبیت کند که پای آن گفته و قولی که داده از قبیل اسلام و انقلاب متعهدانه بایستد و کوتاه نیاید.

در اینجا تفاوتی بین مردم و نخبگان سیاسی وجود ندارد. یعنی نخبگان هم به این گردونه وارد شدند. منتهی خیلی از آنها قبول نشدند. صحبت های مقام معظم رهبری در آن برهه را ببینید. ایشان فرمودند که افراد شفاف و علنی بگویند، روشن حرف بزنند، موافقت و مخالفتها معلوم باشد. ولی خیلی از همین آقایان یکی به نعل میزدند، یکی به میخ. شاید با خود تصور میکردند که ببینند چه میشود. برخی هم ممکن بود توجیهات دیگری داشتند. مثلاً میگفتند که می خواستیم طرفین را صلح بدهیم.

پس امتحان برای تک تک افراد وجود دارد. منتهی قطعاً سئوالات یکی نیست. چون درجات و رتبهها فرق دارد و توقعات الهی از ما یکی نیست. یعنی کسی که هیچ ادعایی ندارد با کسی که عمری از این نظام منتفع شده است، هرگز یکی نیستند و توقع از آنها هم یکی نیست.

یکی از مسائلی که در فتنه 88 نمود بیشتری داشت، این بود که مردم کمتر از نخبگان مصطلح سیاسی پیروی کردند، علت این مسئله را در چه چیز میدانید؟

چون آن جا نخبگان مصطلح سیاسی اشتباه کردند. مگر اشتباه کنندگان چه کسانی بودند. در راس فتنه همین کسانی بودند که مردم سالها به آنها اعتماد کرده بودند و دوره های مختلف اینها را با رای خود به مجلس و دولت آورده بودند. گاهی برخی از اینها چند دوره در مجلس بودند و حتی ریاست مجلس را بر عهده داشتند.

این افراد بارها خود را به امام (ره) و مقام ولایت منتسب کرده بودند، ولی الان مردم دیدند که این افراد حتی در الفبای ولایت پذیری لنگ میزنند. این جا اگر قرار باشد مردم یک طرف را ترجیح بدهند مطمئناً خود را از اینها جدا میکنند و به طرف ولی فقیه میآیند. همان طور که آمدند.

از آنجا که این فتنهها را یک جریان عنوان کردید، عمق ریشه های این جریان چه قدر است که در این فتنه توانستند در یک مقطع هر چند کوتاه عده ای را به خیابان بیاورند؟ چگونه فتنه های قبل، ما را واکسینه نکرد؟ این ریشهها سیاسی است، یا فرهنگی و فکری؟

پاسخ شما را به این صورت میدهم. وقتی در تاریخ دقت میکنیم، میبینیم که امت حضرت موسی(ع) بیشتر انسان هایی ظاهربین بودند که کمتر عمیق نگاه میکردند. به تعبیری میتوان گفت که حس گرا بودند. هر چیزی را که میدیدند قبول میکردند، ولی چیزی را که از دیدن آن عاجز بودند قدرت تفکر درباره آن را نداشتند. نمی توانستند فکر کنند و به صورت استدلالی بپذیرند.

خداوند متعال پیامبری را برای این قوم میفرستد که عصای خود را به اژدها تبدیل کند. این قوم هم ایمان میآورند. ولی این نوع ایمان یک خطر دارد. چون اگر معجزه حضرت موسی (ع) ظاهری بود، گوساله سامری هم در ظاهر بانگی از خود در میآورد. همین افراد وقتی هم که از رود نیل گذشتند و از شر فرعون نجات پیدا کردند به قومی رسیدند که «یَعکُفُون الاصنامَ». در برابر بتها معتکف بودند


  
  

فتنه 88 از نظر استاد آقا تهرانی 

 

  اینها هم به موسی (ع) گفتند: «إجعَل لَنا الِهَه کَما لَهُم الِهَه» یعنی برای ما هم خدایی قرار ده مانند خدایی که اینها دارند. میبینید که چنین انسانی همیشه در مخاطره است. پس نوع استدلال خیلی اهمیت دارد. اینکه شما چرا از ولایت الهی پیروی میکنید.

در صورت امکان این بحث را بیشتر توضیح دهید؟ مصداق امروزی این مسئله چیست؟

بعضی از ما ممکن است به این دلیل که امام (ره) استاد و بزرگتر ما بوده و یا اینکه مسئولیت و پست هایی را به ما داده است، از ایشان اطاعت کنیم و به این خاطر ایشان را قبول داشته باشیم. چه زمانی معلوم میشود که این عمل ما خالص است یا نه؟ زمانی که یک آقایی بیاید که هم سن و سال و هم سابقه ما باشد و بگویند که ایشان ولی فقیه است. میگوییم "ما که هم سن هستیم". "سابقه سیاسی ما با هم یکی است بلکه سابقه من بیشتر است".

اما کسی که عمق را میبیند متوجه میشود که ولایت اینگونه نیست. ولایت به بزرگی و کوچکی و خویش و قومی نیست. اگر کسی به این منصب رسید، ولی به من مسئولیتی نداد، اگر اصلاً من را قبول نداشت، باز هم این فرد تفاوتی با امام (ره) ندارد. آیا ما از باب ولایت امام (ره) را دنبال میکردیم یا به دلیل دیگر؟ اگر از باب ولایت باشد که ایشان هم ولایت دارد.

همه علمایی که میگفتند امام (ره) ولی است میگویند که ایشان ولی است. حال آیا اطاعت از ولی واجب است یا نه؟

اما اگر این مسئله لحاظ نشد و موارد دیگری مورد توجه قرار گرفت، انسان به چالش میافتد. به نظر من در این امتحان ها، ولایت معنای واقعی خود را  بروز داد.  پس اگر استدلال یک عده برای قبول ولایت فقیه استدلال خاصی بود، نتوانستند کنار بیایند. فردی خودش ولایت فقیه درس میداد و چند جلد کتاب ولایت فقیه نوشته بود، اما تمام اینها مربوط به زمان امام (ره) بود. وقتی که امام از دنیا رفت، ایشان مشکل پیدا کرد.

افراد چگونه میتوانند از انحراف خود در این زمان های حساس جلوگیری کنند؟ 

باید بدانیم که اگر امام امام است، فرقی بین امام هشتم و نهم (علیهما سلام) نیست. ممکن است امام هشتم (ع) سنشان از شما بیشتر باشد. به حَسَب ظاهر این درست است، اما اگر امام هشتم فرمودند که بعد من امام جواد (ع) امام است دیگر تفاوت ندارد که ایشان هفت سال دارد یا 9 سال یا 10 سال. ولایت فقیه هم اینگونه است.

مقام معظم رهبری در خصوص نهم دی فرمودند «مطمئن باشید که نهم دی ماه امسال در تاریخ ماند . . . در شرایط کنونی که شرایط غبارآلودگی فضاست این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت» به نظر شما این اهمیت مضاعف از چه نظر است؟

معمولا در فتنه هوا غبارآلود است. مثل مه است. تشخیص برّا نیست، مگر اینکه بصیرت انسان زیاد باشد و "نافذالبصیره" باشد. مانند قمر بنی هاشم (ع) که امام سجاد (ع) در تعریف ایشان میفرماید: «عموی ما عبای نافذالبصیره بود» یعنی بصیرت او نافذ بود، مانند اینکه به عمق بحث فرو میرفت. حال فرض کنید به جای دو امان نامه، هزار امان نامه برای ایشان میآمد. عباسی که ما میشناسیم، با 10 هزار امان نامه هم آن طرف برو نیست. چون او ایمان قاطعی دارد و نمی توان او را از معرکه خارج کرد. برای این هر چه امتحان سخت تر شود، این افراد بیشتر جلا مییابند. هر چه آتش شعله بیشتری داشته باشد، اینها بیشتر خودنمایی میکنند. درباره خود اباعبدا... (ع) هم آمده است که: «هر چه به عصر عاشورا نزدیک تر میشدیم امام شاداب تر به نظر میآمد» چرا؟ چون ایشان یقین داشت که درست میرود و گام به گام مسئله برای او شفاف تر میشد.

اما برخی ولی فقیه را این طور  نمی بینند و میگویند حد و اختیارات ولی فقیه در حد قانون اساسی است، یعنی ولایت و حاکمیت او را به دلیل قانون اساسی میدانند. در حالی که قانون اساسی ارزشش به ولی فقیه است. قانون اساسی که از آسمان نیامده و چون ولی فقیه آن را امضا کرده اعتبار یافته است. ولی فقیه هم مشروعیتش به نظر ما نیست. البته ما تلاش میکنیم تا او را پیدا کنیم. ولی وقتی او پیدا شد دیگر مشروعیتش را باید خداوند بدهد که اصل ولایت از آن اوست. ولایتی که به پیامبر (ص) اعطاء کرده و سپس به امام معصوم (ع) و در دوران غیبت و در شرایطی که در روایات ذکر شده است، به ولی فقیه که این شرایط را دارد ولایت اعطاء میشود. پس مشروعیت مربوط به خداوند است نه به قانون اساسی و تظاهرات و آمدن و نیامدن ما.

کسانی بودند که گمان میکنند تابع ولایتند و مردم هم آنها را ولایت مدار میدانند و کسی حدس نمی زد که اینها میشوند سران این فتنه. اصلاً خود من هم احتمال نمی دادم. اگر فرضاً یک سال پیش میگفتند که فتنه ای میآید و فلانی و فلانی سران آن هستند، من میگفتم که این خواب بی تعبیر است.

اما دیدیم که این افراد در مقابل نظام صف آرایی کردند و بسیاری از افراد دچار ابهام و شک و تردید شدند. این ابهامها ادامه داشت تا زمانی که اتفاقات عاشورا رخ داد و قضایا مقداری به داستان محبت  اباعبدا... (ع) نزدیک شد. در این زمان هر کس که کوچکترین ابهامی داشت، ابهام او برطرف شد. یعنی اگر این افراد به اسلام و انقلاب تعهد داشتند نباید اجازه میدادند که کار به اینجا برسد. باید جلوی آن را میگرفتند. ولی گویا برای برخی هدف وسیله را توجیه میکند و این یکی از مشکلات سیاسیون است.

نیروی های فرهنگی و جوانان که به تعبیر مقام معظم رهبری در مقابله با فتنه نقشی اساسی داشتند، امروز چه وظیفه ای دارند؟

جوانان و نیروهای فرهنگی باید مانند زمان انقلاب، جنگ و بعد از آن باشند. زمان امام خمینی (ره) اگر اطاعت بی چون و چرای مردم از ولی فقیه نبود قطعا دشمن بر ما مسلط میشد. داستان جنگ هم که پیش آمد، علت اصلی پیروزی ما وجود ولی و اطاعت جوانان از شخص ایشان بود. در برهه های بعد هم عین همین است. این مسئله را میتوان وجه مشترک همه اتفاقات دانست، البته با همان تفاوت های ظاهری که بیان شد.

به اعتقاد بسیاری از افراد شخص مقام معظم رهبری در به پایان رساندن جریان فتنه نقش محوری داشتند. به نظر شما این تاثیرگذاری چگونه ایجاد شده و ایشان چه ویژگی بارزی در مدیریت این مسائل دا

ما زمانی بحث ولایت فقیه را در کتابها میخواندیم و بحث علمی میکردیم، آیه و حدیث میخواندیم و استدلال میآوردیم. اما الان دیگر این طور نیست. یعنی پس از حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری خودشان را خوب نشان دادند. شما ببینید که چه قدر از آن طرف مرزها از ایشان تعریف و تمجید صورت میگیرد؟

من خودم در دانشگاه بینگهمتن آمریکا یک استاد راهنما داشتم که استاد عرفان بود. ایشان با اینکه حتی نمی توانست اسم مقام معظم رهبری را درست تلفظ کند، بارها از ایشان تعریف میکرد. میگفت: «ایشان خیلی باهوش است، مدیریتش را ببینید» البته نمونه هایی هم میآورد. به عنوان مثال آمریکا یک قانونی دارد که وقتی 25 سال از یک حادثه میگذرد اسناد آن را از حالت طبقه بندی خارج میکنند و آن را منتشرمی کنند. مقام معظم رهبری هم پس از انتشار اسناد کودتای 28 مرداد و مشخص شدن اینکه آمریکا در این کودتا دست داشته است، خطبه ای در نماز جمعه خواندند. ایشان فرمودند که آمریکا اگر طالب رابطه با ایران است برای اینکه صداقت خود را اثبات کند خسارت هایی که در آن کودتا به کشور ما وارد کرده است را بدهد. آن وقت این استاد ما میگفت: «ببینید این انسان حسابگر، مدیر و فهیم را. اینها در کشورهای غربی هر کار که میکنند آخر به تله او میافتند. مشخص است که او فردی مدیر و مدبر است و حساب شده حرف میزند»

نمونه دیگری هم دارم که مربوط است به آن جمعه طلایی که مقام معظم رهبری در ایام فتنه، خودشان نماز جمعه تهران را اقامه کردند. من پنجشنبه در قم خدمت آقایان مراجع بودم تا هم از محضرشان استفاده کنم و هم اگر اطلاعی از حوداث دارم به ایشان عرض کنم. بنا بود شنبه هم جلسه ای خدمت آیت ا... مکارم باشم. پس از آن خطبه به یادماندنی مقام معظم رهبری شنبه خدمت آقای مکارم رسیدم. همین که وارد شدم ایشان فرمودند: «ببینید ولایت فقیه را. فکر نمی کردم که ولایت فقیه بتواند این قدر کار کند. دیدید. همه چیز را تمام کردند.» و واقعاً همین طور بود.

کسی اگر آن زمان را به خاطر بیاورد، وضعیت به گونه ای بود مثل اینکه همه چیز دارد از هم میپاشد. اما ولی فقیه نشان داد که به معنای واقع کلمه ستون محکم نظام است. پس اگر کسی خواست کوچکترین ضربه ای به این موضع وارد کند، نباید شک کرد که میخواهد ضربه ای به اصل نظام بزند. بنابراین آن کسانی که در آن موقع در مقابل این جایگاه ایستادند، توبه کنند. آن هایی که سکوت کردند بین خود و خدایشان توبه کنند. شفاف باشند. مقام ولایت هم همین را میخواهند. مخصوصاً کسانی که مردم روی آنها حساب میکنند و توقع خاصی از آنها دارند. بنده به خاطر دارم که آن زمان قبل از مسئولین، قوه قضائیه و نیروی انتظامی بچه حزب اللهیها وارد میدان شدند. مسئولین متاسفانه خیلی دیر آمدند. البته یک عده که نیامدند. اینها در تاریخ ثبت است. کسی که میخواهد انکار کند روزنامه های آن روزها را ببیند. شما داستان کربلا را هم ببینید. کسانی هستند که روز یازدهم آمدند. با نیامدنشان چه فرقی داشت. طرف دلش را خوش کند که ما آمدیم.

البته برخی خیال میکنند که سکوت در این مواقع بهتر است. در این صورت باید به تمام کسانی که برای یاری امیرالمومنین (ع) نیامدند «ماشاا...» گفت. یا کسانی که در زمان امام حسن سکوت کردند. مخصوصاً کسانی که نخبه اند، روی آنها حساب میشود و تریبون در اختیار دارند.

 


  
  
<      1   2