سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :0
کل بازدید :21877
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/3/1
6:32 ع

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت سربلند و مجاهد کشور ما در مقابل انواع فتنه ها و انحرافات استادگی مثال زدنی خود را نشان دادند. بعد از وفات جانسوز امام خمینی در سال 68 ما شاهد انواع فتنه ها و انحرافات عظیم تر بودیم. کسانی که در دوران امام خود را از مدافعان امام و انقلاب می پنداشتند و مبارزات علیه شاه باطل را در دستور کار خود قرار داده بودند. بعد از امام از مسیر خود و راهی که برای خود از حق ترسیم کرده بودند سست شده و بعد از مدتی تمام کارهایی که در دوران امام انجام داده بودند به تدریج فراموش کردند. مصداق از این افراد زیاد است. 9 دی 88 یک روز عاشورایی بود چرا که برای مقابله با رخدادهایی که سه روز پیش از آن در عاشورا به وجود آمده بود و قلب های عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را جریحه دار کرده بود ، بوجود آمد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب - در دیدار اعضای ستاد مرکزی بزرگداشت حماسه 9 دی اگر حس دفاع از امام حسین (ع) و تنفر مردم از وقایعی که روز عاشورای 88 به وجود آمد ، نبود معلوم نبود که حماسه حضور انبوه و متراکم مردم در 9 دی اتفاق بیفتد . در واقع 9 دی ، باز تولید حماسه ای بود که امام حسین (ع) در عاشورای محرم 61 هجری در دفاع جانبازانه و شهادت طلبانه از دین و سنت نبوی به پا کردند . از این رو شعارهای مردم در 9 دی باز تولید مفاهیم و معارف زیارت عاشورا بود از قبیل "لعن علی عدوک یا حسین    ". مردم در 9 دی با حضور یکپارچه و بدون توجه به اینکه در روز 22 خرداد به کدام کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری رای داده اند ، برای دفاع از نظام و امام امت و مقابله با فتنه گران به میدان آمدند و این جمعیت در اندازه ای بود که حتی بعضی از خبرگزاری های خارجی با حیرت و تعجب نوشتند " حضور مردم ایران در این تظاهرات را از نظر حجم حضور ، فقط می توان با حضور آنان در مراسم بدرقه پیکر آیت الله خمینی (ره) مقایسه کرد. یکپارچگی حضور مردم دو نکته را به خوبی نشان داد :
نکته اول این بود که مردم احساس خطر کردند و دانستند که دست هایی در خارج و داخل برای تاراج همه سرمایه فرهنگی و انقلاب آنان در کار و درهم تنیده شده است .
نکته دوم این بود که متوجه شدند علاج واقعه تاسف بار فتنه گری علیه انقلاب و نظام جز با حضور جدی و قاطع آنان میسر نیست. واقعا حضور یکپارچه مردم در 9 دی نقطه پایانی بر شرارت های خیابانی فتنه گران بود. 9 دی متعلق به مردم است و هیچ نیروی سازمان یافته و سازمان نایافته نمی تواند آن را هنر خود بداند و به نفع خویش مصادره کند . مردم به دعوت هیچ حزب و گروهی به صحنه نیامده بودند و هیچ شخصیتی هم نمی تواند آن را نتیجه تلاشهای خود بداند . در واقع ریشه ها ، ساقه ها ، شاخه ها ، برگ ها و میوه های 9 دی یکجا متعلق به توده های مردم است که با احساس تکلیف شرعی و ملی و انقلابی به صحنه آمدند تا انقلابشان را از خطر انحراف و پژمردگی نجات دهند .
معناى فتنه
امـام عـلـى (ع ), در پـاسـخ بـه سـؤال از مـعـنـاى فـتـنـه که از کلمات متشابه در قرآن است , فـرمـود:((الـف لام میم آیا مردم پنداشتند که همین که بگویند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرارنمى گیرند)) و این سخن خداوند به موسى (ع ) که : ((و تو را بارها آزمودیم)) و از آن جمله است فتنه کفر, مانند آیه ((در حقیقت پیش از این (نیز) در صدد فتنه جویى برآمدند و کارها را به تو وارونه ساختند, تا آن که حق آمد و امر خدا آشکار شد در حالى که آنان ناخشنود بودند)) و آیه ((و فتنه بزرگتر از کشتار است )) که در این جا به معناى کفر مى باشد و سخن خداى مـتـعـال دربـاره مـنافقانى که در جنگ تبوک از پیامبر خدا(ص ) اجازه گرفتند در جنگ شرکت نـکـنند پس خداى متعال درباره آنها فرمود : ((و از آنان کسى است که مى گوید: مرا (در ماندن ) اجـازه ده و درفـتـنـه ام مـیـنـداز )) یـعـنـى بـه من اجازت ده و مرا به کفر مینداز, پس خداوند عزوجل فرمود: ((هان !آنان خود به فتنه افتاده اند و بى تردید جهنم بر کافران احاطه دارد)) و از آن جمله است فتنه عذاب که نمونه اش این سخن خداى متعال است : ((روزى که آنان در آتش مـفـتون شوند)) یعنى عذاب شوند ((بچشید فتنه خود را این همان چیزى است که به شتاب آن را مـى خواستید)) یعنى بچشید عذاب خود را نمونه دیگرش این سخن خداى متعال است : ((کسانى کـه مـردان و زنـان مؤمن را گرفتار فتنه کردند و سپس توبه ننمودند)) یعنى مؤمنان را عذاب و شکنجه دادند. و از آن جـمله است فتنه عشق به مال و فرزند, مانند این سخن خداى متعال : ((جز این نیست که اموال و فرزندان شما فتنه اند)), یعنى دوست داشتن آنها مایه فتنه و آزمایش شما مى باشد. و از آن جـمـله است فتنه بیمارى که نمونه اش این سخن خداى سبحان است : ((آیا نمى بینند که آنـان در هر سال یک یا دوبار به فتنه گرفتار مى شوند؟ باز هم توبه نمى کنند و عبرت نمى گیرند )) یعنى بیمار و دردمند مى شوند.
فتنه های قبل از بروز فتنه بزرگ سا ل 88:
1- فتنه ملی گرا ها :
بعد از پروژه شاپور بختیار که می خواست انقلاب اسلامی را با شعار مصدق ( شاه سلطنت کند نه حکومت ) 25 سال به عقب برگرداند و فرصتی ایجاد کند تا ریشه های فکری انقلاب بخشکد ، راه به جایی نبرد . سازمانهایی نظیر منافقین ، چریک های فدایی ، نهضت آزادی و گروه های کوچک تر دیگر به شهادت کتاب ها و اظهارات خود آنها هیچ اعتقادی به دین و رهبری دینی و به تبع آن انقلاب دینی نداشتند ، عدد دو رقم نا چیز خود را پیشاپیش راهپیمایی ها می فرستادند و تصاویر عناصر مرده و زنده خود را به عنوان شهید یا پیشتاز خلق بر دست می گرفتند تا از یک سو بسیار بزرگ دیده شوند و از سوی دیگر بتوانند انقلاب و مردم را به سمت خود بکشانند و در آخر انقلاب بزرگ را به حرکتی کوچک تبدیل کنند . آنان تلاش کردند تا جوانانی را که آن موقع توانایی درک شرایط پیچیده را نداشتند و در عین حال دارای احساسات شدید انقلابی بودند ، جذب کنند و در نهایت با کمک آنان و با راه انداختن جنگ خیابانی ، رهبری انقلاب را با " بحران " مواجه سازند و به دادن امتیاز وادار کنند ، اما رهبری انقلاب که بی دلیل و بی معارض بود ، انقلاب را بدون اعتنا به آنان از این مرحله عبور داد .
منافقین ، جبهه ملی و نهضت آزادی یکصدا خواستار به رای گذاشتن " جمهوری دموکراتیک اسلامی " یعنی حکومتی التقاطی و برخاسته از مدل های رایج در اردوگاه کاپیتالیسم و کمونیسم شدند ، اما حضرت امام خمینی که از این نغمه احساس خطر می کردند ، در مقابل آنها ایستادند و ضمن سرزنش شدید آنان و ابراز تاسف از طرح این مسائل فرمودند :"جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر". وقتی جمهوری اسلامی به عنوان مدل حکومتی ایران به تصویب 2/98 درصد از جمعیت واجدان شرایط رای یعنی 20 میلیون و 147 هزار و 55 نفر رسید ، از یک طرف مشخص شد که تنها 8/1 درصد از مردم به جمهوری اسلامی رای آری نداده اند و قطعا همه آنها هم پیرو گروهک های ملی گرا یا منافق نبودند و این بی ریشه بودن این گروهک ها را به اثبات رساند و از طرف دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی مطالبه عموم و رهبری انقلاب است .
2- فتنه منافقین :
وقتی نظام جمهوری اسلامی که گروهک ها آن را حکومت آخوندیسم خوانده بودند ، به تصویب بیش از 98 درصد مردم رسید ، همین گروهک ها به سراغ بعضی از روحانیون رفتند تا این بار به نام دفاع از اسلام و روحانیت در برابر جمهوری اسلامی بایستند ! آنان با سوء استفاده از یکی از پسران و یکی از دختران مرحوم طالقانی که یکی کمونیست و دیگری ملی گرا بود ، قصد داشتند تا آیت الله سید محمود طالقانی را که آن روز دومین شخصیت انقلاب بود ، در مقابل امام و انقلاب قرار دهند. اما آیت الله طالقانی بدون درنگ وارد میدان شد و ضمن جهانی خواندن رهبری حضرت امام خمینی خطاب به گروهک ها گفت: " کسی که رو در روی انقلاب بایستد ، باید هلاک شود ، باید نابود بشود . انقلاب ، انقلاب محرومان است . انقلاب ، انقلاب توده ای مسلمان است . انقلاب ، انقلاب قرآن است . انقلاب ، انقلاب توحید است . هر کسی از این مسیر منحرف شود ، باید پایمال شود "و این آخرین خطبه نماز مرحوم طالقانی بود که پس از آن به نحو غیر منتظره ای از دنیا رفت .
3- فتنه خلق مسلمان :
همزمان با تلاش منافقین برای رویارو قراردادن آیت الله طالقانی با انقلاب ، جریانات ملی گرا و کمونیست با نفوذ در بیت آیت الله سید کاظم شریعتمداری و با استفاده از دو نفر از فرزندان منحرف او تلاش کردند تا با یک دو قطبی مذهبی ، انقلاب را به چالش بکشند . این دو قطبی از یک سو پایه ای در مرجعیت داشت
تقابل آیت الله شریعتمداری با حضرت امام خمینی و از سوی دیگر پایه ای در نظام سازی داشت تقابل حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان به رهبری شریعتمداری با حزب جمهوری اسلامی به رهبری مرحوم آیت الله بهشتی این تقابل بلافاصله پس از پیروزی انقلاب شروع شد .
این حزب همه پرسی قانون اساسی را که روز 12 آذر 58 برگزار شد ، تحریم کرد و شریعتمداری در روز رفراندوم قانون اساسی اعلام کرد " اکر توافق ها مو به مو اجرا نشود ، امنیت آذربایجان را تعهد نمی کنیم " . البته این از یک سو از روحیه فتنه گری و تهدید آنان حکایت می کرد و از سوی دیگر نشان می داد که این جریان دچار انفعال شده و حالا فقط از تهدید ضمنی حرف می زند . با ادامه شرارت این جریان به خصوص در دو شهر تبریز و قم ، حدود 2 میلیون نفر از مردم تهران در روز 14 دی ماه 58 به نشانه وابستگی این جریان به سفارت امریکا که اسناد آن در لانه جاسوسی به دست آمده بود ، تظاهرات بسیار بزرگی را در مقابل سفارت آمریکا برگزار کردند و خواستار انحلال حزب خلق مسلمان و مجازات عوامل آن شدند . متعاقب آن دادگاه انقلاب تبریز ضمن محاکمه عوامل اصلی این جریان فعالیت این حزب و جریان را غیرقانونی اعلام کرد و حکم اعدام 12 نفر از عوامل اصلی آن را که دستشان به خون چندین شهروند آغشته بود ، صادر نمود .
این جریان انحرافی در سال 59 دست اندر کار یک توطئه کثیف و جنایتکارانه شد. این جریان به همراه امریکا ، انگلیس، عوامل رژیم سلطنتی و جریان ملی گرا وابسته به شاپور بختیار در فاصله آبان ماه 58 زمانی که تصویب اصول قانون اساسی در مجلس خبرگان به پایان رسید و توطئه این جریان برای متوقف کردن روند انقلاب به جایی نرسید، تا تیر ماه 59 دست به کار یک کودتای خونین شدند. آنان با نفوذ در میان افسران پایگاه هوایی شاهرخی همدان
که بعدها به نام پایگاه شهید نوژه تغییر نام داد توانستند حدود 40 نفر از عناصر این پادگان را با خود همراه کنند. طرح کودتا با نام رمزی "نقاب" مخفف نجات قیام ایران بزرگ در اواسط سال 58 در پاریس طراحی شد و طراح آن آبان 58 برای پیگیری وارد ایران شد. قرار بود عوامل کودتا مقر حضرت امام ، صدا و سیما، پادگان نیروی زمینی ارتش ، پادگان ستاد کل ارتش، پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشیدیه و مراکز متعلق به سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب را بمباران کنند اما عناصر متدین پادگان شاهرخی نوژه که موفق به شناسایی کودتا شده بودند، به موقع وارد عمل شدند و عوامل کودتا در روز کودتا -18 تیرماه 59 دستگیر شدند. این جریان دو سال پس از کشف کودتای نوژه، بار دیگر در اردیبهشت 1361 دست اندر کار اجرای یک کودتای دیگر با محوریت شریعتمداری و صادق قطب زاده شد. شریعتمداری در مصاحبه ای به نقش خود در کودتا اعتراف کرد و خواهان رافت جمهوری اسلامی و حضرت امام شد. درخواست عفو او از سوی امام پذیرفته شد، اما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عدم صلاحیت شریعتمداری را برای تصدی مرجعیت شیعه گفت.
4- فتنه روحانیت زدایی :
فتنه دیگر، فتنه جدا کردن مردم از روحانیت بود. در اوایل دولت اول میر حسین موسوی یعنی از 1360 تا 1364 به مرور یک جریان غیر مذهبی که پیشینه آن به گروهک های منحرفی نظیر جنبش مسلمانان مبارز
گروه حبیب الله پیمان و جریان چپ گرای وابسته به شعاعی و سازمان منافقین می رسید، تلاش کرد تا به بهانه "مقابله با کارشکنی علیه دولت مورد حمایت امام "این دولت را به مقابله با انقلاب و نظام و اسلام بکشاند. در این کابینه بهزاد نبوی در نقش تئوری پرداز و کارگردان عمل می کرد. درکابینه دوم موسودی خط تنش با حوزه علمیه، مراجع روحانیت مبارز، و کانون های مذهبی دنبال شد اما برای اینکه این خط انحرافی با مانع جدی روبرو نشود، خود را " خط امام " نامیدند. در این دوره تنش دولت با مراجع به جایی رسید که صبر مرحوم آیت الله گلپایگانی که نوعا به احترام حضرت امام دخالتی در امور نمی کرد، به سر آمد و به اعتراض شدید او به سیاست های اقتصادی دولت انجامید. این جریان با وجود هجمه به مبانی دینی هیچ مخالفتی را علیه خود برنمی تابیدند. جریان فتنه در دولت دوم موسوی تلاش گسترده ای برای به مقابله کشاندن دولت با ریاست جمهوری داشتند.. این توطئه با سکوت حضرت آیت الله خامنه ای "دامت برکاته" به جایی نرسید و تک خوانی دولت بازتاب چندانی نیافت.
5- فتنه فرهنگی :
یک جریان فتنه دیگر که عمدتا هویت فرهنگی داشت از اواخر دوره نخست وزیری میر حسین موسوی بروز و ظهور پیدا کرد. این گروه که در آن روز "چپ اسلامی"خوانده می شدند، روزنامه را به میدانی برای جدال با روحانیت که رکن اصلی انقلاب اسلامی بود، تبدیل کردند. فعالیت این گروه که تحت حمایت سید محمد خاتمی به عنوان نماینده امام و سرپرست کیهان قرار داشت، با مخالفت شهید سید حسن شاهچراغی و سپس مخالفت سید محمد اصغری به عنوان مدیر مسئول کیهان مواجه شد و در نهایت این گروه روزنامه را ترک کردند و ماهنامه کیهان فرهنگی را براه انداختند . کیهان فرهنگی از ابتدا به طرح مباحثی علیه فقه و معارف دینی روی آورد. در نهایت فعالیت این گروه در مجله کیهان فرهنگی نیز متوقف شد اما گروه شمس الواعظین دست به انتشار یک ماهنامه تئوریک دیگر ذیل نام "کیان" زد .
در واقع نشریه کیان و زوج دیگرش مجله فمینیستی "زنان" به مدیریت مسئولی شهلا شرکت و مهرانگیز کار
زن سیامک پورزند که بعدها ارتباط او با سازمان جاسوسی امریکا کشف و اسناد آن منتشر شد دو "بنیاد سیاسی فرهنگی" بودند و مهمترین وظیفه اشان ایجاد سر پل برای همه جریانات چپ، راست، منافق و سلطنت طلب مخالف نظام جمهوری اسلامی بود، فعالیت این گروه اگر چه رنگی کلامی داشت ولی کاملا سیاسی عمل می کرد و زدن ریشه های نظام دینی مهم ترین ماموریت این گروه بود. همزمان با حلقه کیان در بخش های دیگر، حلقه های انحراف دیگری به وجود آمد، که همه نقطه مشترکی داشتند که همانا سکولاریزه کردن نظام جمهوری اسلامی بود . شعار عرفی بودن حکومت و قدسی نبودن ساحت اداره جامعه و تاریخی بودن (عصری بودن) مفاهیم دینی، وجه مشترک همه تبلیغات و راهبردهای سیاسی آنها بود که هر کدام تحت عناوین و روش خاصی ارائه می شد.
6- فتنه برداشتن مرزهای نظام :
فتنه دیگر در دولت حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رشد و نما کرد. دولت اول و دوم هاشمی ضمن اینکه از نظر فرهنگی و سیاسی از همه حلقه های انحراف که در پاراگراف قبل به آن اشاره شد، تاثیر می پذیرفت، در درون خود نیز چند جریان انحرافی را جای داده بود. دولت اول هاشمی با شعار "کار" آغاز شد. دولت موسوم به سازندگی بعد از جنگ، شروع به کار کرد و بازسازی مناطق جنگی و خروج از اقتصاد دوره جنگ به اقتصاد دوره سازندگی از اولین ماموریت های آن بود. اما همه باید در چارچوب ادبیات شناخته شده انقلاب تدارک می شد. همزمان با شروع این فعالیت ها هجمه به اجرای حدود الهی، هجمه به قضای اسلامی، هجمه به نمادهای مذهبی و انسان های متدین و هجمه به نهادهای پاسدار اسلامیت و جمهوریت نظام نظیر شورای نگعبان، سپاه، بسیج و ولایت فقیه با شدت دنبال شد؛ عدالت که مهمترین ارزش اجتماعی اسلام است، به عنوان ضد ارزش و توجیهی برای فقیر نگه داشتن جامعه معرفی و مورد هجوم واقع شد؛ توسعه در جایگاه ارزش برتر نشست و فرار از جامعه ای خواهان عدالت به جامعه ای تشنه توسعه در دستور کار دولت قرار گرفت؛ معنویت مقوله ای شخصی شد و علنا زهد به عنوان مانع حرکت به جلو تلقی گردید.


93/11/29::: 10:18 ع
نظر()