سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«بی گمان ابراهیم (خود به تنهایی) امتی مطیع خداوند وپاکدین بود و از مشرکان نبود .»، روایت شده است که وی آموزگار نیکی ها بود . [در تفسیر سخن خدای متعال]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :0
کل بازدید :21889
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/3/1
9:18 ع

 7- فتنه تغییرات بنیادین :
وقتی خاتمی در انتخابات 76، با نزدیک به 20 میلیون رای، از حدود 30 میلیون رای، به پیروزی رسید، همان نبروها و حلقه هایی که در دوره وزارت او از 1364 تا 1370 بر سکولاریزه کردن حکومت تاکید می کردند، از یک سو به تعبیر و تفسیر خاص از آرای مردم روی آوردند و از سوی دیگر به مناصب حساس نظام مسلط شدند. یک هفته پس از اعلام نتایج آرا، نشریه "فردا" متعلق به گروهک ملی
مذهبی در سر مقاله خود به قلم به عزت الله اسحابی نوشت "رای به خاتمی رای به تغییر بود و از این رو اگر خاتمی بخواهد صرفا در چارچوب سیستم شناخته شده جمهوری اسلامی کار کند، به عهد خود با مردم وفا نکرده است و مسلما انتخاب بعدی مردم کسی خواهد بود که بتواند اوضاع فعلی را دگرگون کند." این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب ضمن استقبال از انتخابات پر شور و پیروزی سید محمد خاتمی، این انتخابات را "فرصت" و "حماسه ای بزرگ" که باید صرف اعتلای کشور و انقلاب و رسیدگی به "مشکلات اولویت دار" مردم شود، دانستند. در دوره سید محمد خاتمی ارتباط این حلقه ها با مراکز خارج از کشور و از جمله محافل اطلاعاتی امریکا وصل بود. بعدها وقتی در جریان فتنه سال 88 تاج بخش و قاضیان دستگیر شدند، اعتراف کردند که از اواسط دوره خاتمی سر پل اتصال مراکز ضد ایرانی واشنگتن با داخل ایران بوده اند. این اتصال جنبه ایدئولوژیک نداشت و همه طیف های مخالف نظام را در برمی گرفت. و ویترین این اتصال فراگیر حلقه ها، کنفرانس برلین بود. در دوره خاتمی "آزادی" معادل و حتی برتر از "اسلام" خوانده شد. در دوره خاتمی، قرآن کریم، پیامبران، ائمه اطهار "علیهم صلوات الله" و فقهای بزرگوار شیعه و نهادهای برآمده از متن باورهای اصیل دینی نظیر ولایت فقیه، حوزه های علمیه، مراجع، سپاه پاسداران و شورای نگهبان هزاران بار مورد هتک و هجو بعضی از اعضای دولت خاتمی و عناصر مرتبط با آن قرار گرفتند.
این روند در آخر دوره خاتمی به تحصن تحریک آمیز نمایندگان مجلس ششم منتهی شد. نمایندگان این مجلس در حالی که در اردیبهشت 82 طی نامه ای با امضای 127 نفر خطاب به رهبری ، وضعیت کشور را حساس و در آستانه تهاجم نظامی سنگین امریکا معرفی کردند، به تحصن دست زدند و در حالی که شعارهایی مبنی بر اختناق آمیز بودن فضای کشور به زبان انگلیسی نوشته بودند، از رسانه های خارجی برای انعکاس این حرکت که حدود 20 روز به طول انجامید، دعوت کردند. این حرکت با این امید دنبال شد که از یک سو مخالفان نظام را در پایتخت به خیابان بکشانند و از سوی دیگر به امریکاییها نشان دهند که وضعیت ایران شکننده است. اما این توطئه ها در نهایت راه به جایی نبرد و در واکنش مردم نه در همراهی بلکه در جهت حذف این جریان از فضای سیاسی کشور بروز کرد .
8- بروز فتنه بزرگ سال 88 :
8-1 کانون های مدیریت خارجی
فتنه سال 88 در بعد خارجی از سال ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانه های آن این است که سناتور "مک کین" کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 به جنبش سبز دقیقا با همین نام! اشاره می کند و می گوید "در ایران نظام را با جنبش سبز منهدم میکنیم". کین در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: "من هم چنان اندیشناک (هراسان از ) بلند همتی ایران هستم، چرا که چیرگی ایران بر منطقه به درازای تاریخ است". در بعد خارجی، محافل آکادمیک و رسانه ای آمریکا، "دفاتر ویژه" امریکا در کشورهای مختلف و سفارتخانه های غربی سه کانونی بودند که طی دو دهه به خصوص در دوره نئوکان ها
2000 تا 2008 فعالیت گسترده ای را با هدف تغییر در ایران دنبال می کرد. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به "Regime change " موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما هم به رغم آنکه توقع نمی رفت، استمرار پیدا کرد. بر اساس بررسی های انجام شده حداقل هشت "دفتر ویژه" در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط گیری، هماهنگ سازی، آموزش و تجهیز به مرور در فاصله سال های 1371 تا 1388 راه افتادند. این دفاتر بعضا زیر نظر سیا و پنتاگون فعالیت می کردنند و در این میان دفتر دبی استثناء مستقیما زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری امریکا فعالیت می کرد. اسناد می گویند این دفاتر به سرشاخه هایی در تهران وصل بودند و از طریق این سرشاخه ها، نخبگان ایرانی در حوزه های مختلف را شناسایی می کردند و به این دفاتر می کشند.
ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، صنعت گران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکل های کارگری، فعالان سیاسی و احزاب که تعداد آنها از دهها هزار نفر فراتر رفته است، به مرور به این دفاتر منتقل شدند و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیح و هماهنگ می شدند و در نهایت به عنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار می گرفتند. سرپل های این " دفاتر ویژه " همان حلقه هایی بودند که در دوره هاشمی رفسنجانی و در دوره خاتمی در دستگاه های مختلف فعالیت می کردند و سکولاریزه کردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود. علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 15 سفارتخانه غربی به جمع آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه، تجزیه و تحلیل های دوره ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانه ها
به خصوص سفارت انگلیس تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال می کردند. این ها در فتنه سال 1388 به صورت عملیاتی تر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند، به گونه ای که بعضی از عوامل سفارتخانه های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی امریکا در واشنگتن است که به طور ویژه روی ایران کار می کنند و تعداد واقعی آنها مشخص نیست. یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کرد، بیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامه ریزی (
tank think )در امریکا به طور خاص روی مسائل ایران مطالعه و پیشنهاداتی را برای دستگاههای تصمیم گیر امریکا تهیه می کنند. این مراکز مقالات و تحقیقات ضد ایرانی را در سطح جهانی خریداری و با هزینه خود منتشر می کنند. بر اساس تحقیقاتی که یک مرکز علمی وابسته به دانشگاه تهران به عمل آورده، آثار منتشر شده ضد ایرانی این مراکز از 35 هزار مقاله، 4200 گزارش و 300 جلد کتاب در سال فراتر می رود. در بعضی از مهم ترین این مراکز بین 3 تا 15 نفر از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز فعالیت می کنند. استفاده از این افراد به این دلیل صورت می گیرد که محافل امریکایی از استنتاج هایی که درباره ایران انجام می دهند، اطمینان حاصل کنند. دفاتر ویژه، سفارتخانه و اتاق فکر، در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل داده اند. امریکایی ها در عین حال در اوج فتنه 88 دفتری را در کاخ سفید با عنوان "دفتر هماهنگی امور ایران" تحت ریاست معاون اول اوباما در کاخ سفید به وجود آوردند. کار این دفتر هماهنگ سازی فعالیت بخش های مختلف است. به دنبال گزارش های این مراکز بود که امریکا بررسی هر طرح درباره ایران را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 موکول کرد. در آن مقطع این نظریه به طور مشترک در وزارت خارجه و وزارت دفاع امریکا پدید آمده بود که بعد از انتخابات 88 موقعیت نظام مستحکم تر می شود و لذا بهتر است رئیس جمهور مذاکره با ایران را شروع کند و بر این اساس اوباما دو نامه در اسفند 87 و اردیبهشت 88 برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفت و گو کرد، اما چیزی نگذشت که ادبیات امریکا به نحوی سابقه ای علیه ایران شدت گرفت. اوباما بعد از فتنه 88 خود وارد میدان شد و از لزوم "تغییر ایران" حرف زد.
نیروهای نظامی امریکایی در جریان فتنه 88 به مرزهای غربی ایران نزدیک شدند و بیم آن می رفت که وارد عملیات نظامی علیه ایران شوند. خود این موضوع حکایت از آن می کند که مثلث دفاتر ویژه، سفارتخانه ها و اتاق های فکر پس از فتنه 88 راه را برای به تسلیم در آمدن ایران همواره ارزیابی کرده بودند. مراکز امریکایی پیش از انتخابات به طور گسترده به ادبیات تقلب دامن زدند و برای آشوب کشیدن ایران، از پیروزی قطعی میر حسین موسوی و بروز تقلب در اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور حرف زدند و با برجسته سازی فعالیت مخالفان، وانمود کردند که نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته است.
8-2 ارتباط داخل و خارج
با مرور مسائل پس از انتخابات به خصوص در فاصله هشت ماهه تیر تا بهمن 1388 این نکته کاملا ثابت می شود که پیوند روشنی میان به صحنه آمدن همزمان اصحاب فتنه در ایران و سران دولت های غربی وجود داشته است. حضور عناصر میدانی فتنه در رسانه های امریکایی و محافل وابسته به سیا پس از رو به افول گذاشتن فتنه در ایران هم، سند جداگانه ای برای اثبات این پیوستگی است. یک گزارش که پس از اعلام علنی، از سوی سران فتنه تکذیب نشده، بیانگر آن است که در اردیبهشت 1387 یعنی 13 ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران جلسه ای در واشنگتن با حضور عناصر ضد ایرانی دولت امریکا به همراه چند تن از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی برگزار شده است. در این جلسه روی پدیده تقلب در انتخابات 88 و تلاش نظام برای پیروزی دوباره دکتر محمود احمدی نژاد و لزوم تشکیل کمیته ای ذیل عنوان "صیانت از آرا" از سوی اصلاح طلبان تاکید شده است. پس از این جلسه دیداری میان ابراهیم یزدی و فرزند یکی از سران فتنه در تهران برگزار می شود. در این دیدار یزدی می گوید: "مهمترین مسئله انتخابات آینده باید مسئله تقلب باشد و این موضوع را ابتدا یک چهره موجه مرتبط با نظام مطرح کند، چرا که طرح ابتدایی موضوع از طرف افراد یا گروه هایی که خودی نظام تلقی نمی شوند، پروژه را خراب می کند و به جایی نمی رساند". متعاقب این موضوع پدر این فرد که در آن زمان یک روحانی دارای موقعیت برجسته در نظام بود، شهریور ماه 87 در جمع عده ای از روحانیون مشهد نسبت به سلامت انتخابات ابراز نگرانی می کند. حدود سه ماه بعد "کمیته مشترک صیانت آرا" از سوی جریان اصلاح طلب با محوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون، مشارکت و مجاهدین انقلاب اعلام موجودیت می کند و در اعلامیه ها و اظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت و شورای نگهبان را برای برگزاری انتخابات زیر سوال می برد و خواستار تشکیل "هیئت مستقل برگزاری انتخابات" و خلع ید از شورای نگهبان و وزارت کشور می شود.
در آذر ماه 87 مصطفی تاج زاده عنصر برنامه ریز این کمیته به صورت رسانه ای از مراجع عظام تقلید درخواست می کند که نظام را وادار به پذیرش هیئت مستقل انتخابات کنند و خود نمایندگانی را برای عضویت در هیئت معرفی نمایند که این در واقع مخدوش کردن داوری رهبری در امر انتخابات بود. همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات ابراز نگرانی می کند و نظام را متهم می سازد که برای کانالیزه کردن انتخابات، ماموریت های ویژه ای به این نیروها واگذار کرده است. در این بین پس از یک ماه از اعلام کاندیداتوری سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی 20 اسفند 87 اعلام کاندیداتوری می کند و شش روز بعد محمد خاتمی استعفا می دهد. این جابه جایی در اسفند 87 معنای خاصی داشت و از این رو بسیاری از نیروهای سیاسی چنین رخدادی را نشانه عزم این جریان برای بر هم زدن انتخابات ارزیابی کردند . روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 87 در سر مقاله ای با عنوان "برای مشارکت یا برهم زدن" از این توطئه پرده برداری کرد. در آن مقطع در مورد پذیرش کاندیداتوری محمد خاتمی از سوی نظام تردیدی وجود نداشت ولی پذیرش میرحسین موسوی از سوی نظام به دلیل سوابق منفی او در بحث ولایت فقیه و عدم نظام پذیری با تردیدهایی مواجه بود. اما نظام این اشکال را نادیده گرفت و کاندیداتوری موسوی را پذیرفت.
همرمان با این تحولات کشورهای غربی به برجسته سازی چهره موسوی پرداختند و عملا همه تدارک خود را برای تقویت او به کار گرفتند. اگر نگاهی به سیاست های رسمی و رسانه ای کشورهای غربی و هم پیمانان منطقه ای آنان در فاصله آذر ماه 87 تا انتخابات خرداد88 و پس از آن بیاندازیم، به وضوح نقش مکمل را در ترویج مهندس موسوی مشاهده می کنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساسا ار آذر ماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون
V.O.A امریکا و سایت های فارسی الجزایره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانه ای به نفع موسوی به وجود آوردند و در حالی که مراکز تحقیقاتی آنها پیروزی دکتر احمدی نژاد را قطعی می دانستند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کردند و در عین حال روی جدی بودن احتمال تقلب به نفع احمدی نژاد تاکید کردند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان می داد.
یکی دیگر از موارد، به میدان آمدن سایت های اینترنتی "توئیتر" ، "فیس بوک" و "یوتیوب" بود. این سایت ها علی الظاهر خصوصی بودند و با مبدا اروپا اداره می شدند ولی خبرهای بعدی بیانگر آن بود که اینها شبکه هایی امریکایی اند که در سازمان سیا راه اندازی شده بودند. به عنوان مثال چند ماه پس از فتنه 88، باراک اوباما رئیس جمهور امریکا اعلام کرد که "ما به توئیتر دستور دادیم که تعمیرات فنی را تا زمان برگزاری