*این فتنه چگونه مهار گردید؟
فتنه 88 بیتردید بزرگترین فتنهای بود که در طول 32 سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و دارای ریشههای ستبری بود و نزدیک به 24 سال در پستهای بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان هوادار نظام را مسموع گرداند که امروزه از این نخبگان به «اصولگرایان خاموش» تعبیر میشود. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنهای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.
در کشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنهای به مراتب کوچکتر، ستادهای ویژه شکل میگیرند، افرادی عزل میشوند، افراد جدیدی نصب میشوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوقالعاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل میگردد. در بعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوقالعاده دهها سال به درازا کشیده شده به گونهای که در جریان انقلاب اخیر مصر، یکی از مطالبات مردم لغو حالت فوقالعاده بوده است.
رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انفعال شده بودند، وارد میدان شدند و با درایت فوقالعاده مسایل را به خوبی مدیریت کردند.
اولین اقدام رهبری فراخواندن میرحسین موسوی بود. امام خامنهای در دیدار روز شنبه 26 خرداد با موسوی به او یادآور شد که فکر آشوبطلبی را کنار بگذارد و شکایتهای خود را در چارچوب قانون پیگیری کند و سپس فرمودند که اگر تقلب به گونهای که در نتیجه دخالت داشته باشد، اتفاق افتاده، مانعی برای انحلال انتخابات وجود ندارد و رهبر خود آن را محقق میگرداند. پس از آن، ماجرا استمرار پیدا کرد.
رهبری یک هفته به رایزنیهای خصوصی با افراد پرداختند و سپس در روز جمعه 29 خرداد- یک هفته پس از انتخابات- ابعاد توطئهای که علیه کشور طراحی شده است را با صراحت برای مردم توضیح دادند و با قطعیت فرمودند که عدم پذیرش قانون و تأکید غیرمنطقی بر ابطال آرای مردم آغاز دیکتاتوری است و رهبری زیر بار چنین چیزی نمیرود.
تدبیر سوم رهبری دستور تمدید یک هفتهای دوره رسیدگی به شکایات بود و درعین حال هیأتی مرکب از آقایان محمدحسن رحیمیان، غلامعلی حدادعادل و علیاکبر ولایتی مأمور نظارت بر بازشماری تصادفی 10 درصد از صندوقها کردند. تدبیر چهارم رهبری برگزاری جلسه با اعضای ستادهای انتخاباتی 4 کاندیدا به در شنیدن نظرات و احیانا مدارک ادعای آنان بود.
اقدام پنجم رهبری روشنگری بود. حضرت امام خامنهای ـ دامت برکاتهـ به مناسبتهای مختلف ابعاد توطئه را افشا کرده و در هر سخنرانی لایهای از موضوع را تبیین نمودند.
{« اقدام ششم» }اما در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی خاص تعیین کردند، نه دستور ویژهای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند. این موضوع به چند دلیل صورت گرفت،
1. تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابتکننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود و این همان خطی بود که فتنهگران با محوریت تاجزاده آن را از آذر 87 دنبال میکردند.
2 . عزل ونصبها هم میتوانست از بیثباتی و خارجشدن کنترل کشور از دست نظام حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار نماید.
3 . رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها میتوانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنهگران بود، کمک کند.
4 . نظام در مواجهه با فتنه تحت هیچ شرایطی از نیروی نظامی خود - ارتش و یا سپاه - استفاده نکرد و حتی بخش اعظم نیروهای بسیج را هم به میدان نیاورد.
5 . کنترل فتنهگران به عهده نیروی انتظامی بود. پیام این برای خارج و داخل این بود که شرایط در ایران بحرانی نیست و خود این مسئله نشان داد که نظام میتواند فتنههای داخلی علیه خود را مهار نماید.
5 . رهبری و نظام در طول مدت فتنه، امتیازی به فتنهگران نداد. فشار هاشمیرفسنجانی برای آزادی فتنهگران به جایی نرسید و رهبران فتنه روز به روز منزویتر شدند. رهبری به صورت مرحلهای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می بردند که امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش میداد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمهای برپا ننمود و محاکمه آنان را وجدانی نمود. این مسئله سران فتنه را خوار کرد و سبب به فراموشی سپردهشدن آنان در اذهان اجتماعی گردید و این درحالی بود که بیش از دو میلیون نفر از شهروندان تهرانی به یکی از سران فتنه رأی داده بودند.
دستگیری موسوی، کروبی، خاتمی و ... میتوانست چهره ایران را به عنوان نظامی که قدرت تحمل مخالفان را ندارد و از سوی آنان احساس تهدید میکند، مخدوش گرداند. این در حالی صورت گرفت که نظام با دستگیری عناصر میانی- که واسطه بین سران و بدنه اجتماعی بودند- ارتباط سران فتنه با بدنه اجتماعی را از همگسیخت و لذا مثال موسوی و کروبی علیرغم آزادبودن نتوانستند با بدنه اجتماعی تماس برقرار کنند.
رهبری در این فتنه با عدم تشکیل کمیته ویژه و عدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاههای تحت امرشان نشان داد و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند. این موضوع از آنجا اهمیت داشت که یکی راهبردهای فتنه ناکارآمد نشاندادن نظام و مسئولان آن بود.
رهبری در حالی که در فتنه در نوک حمله فتنهگران قرار داشته و بسیار مظلوم بودند اما جز در یک مورد- انتهای خطبههای نماز جمعه 29 خردادماه- این مظلومیت را بروز ندادند و با اعتماد به خدای متعال بخش اعظمی از بار نجات انقلاب و مردم از فتنه را بر دوش کشیدند که این توانمندی بالای رهبری در مدیریت جامعه را به اثبات رساند.
رهبر در طول دوره فتنه و به طور کلی در طول 23 سال رهبری کشور، هیچگاه از خود حرف نزدند و نقش برجسته خود در مدیریت کشور را به رخ نکشیدند در حالی که دهها و صدها بار از نقش مردم در 9 دی تجلیل کردند و آن را باطلالسحر فتنه نامیدند و حال آنکه خود پیش از امت، موسیوار فتنه ساحران فرعونی را باطل کرده بودند.
رهبری در طول دوران فتنه، مراقب بودند که کارهای جاری کشور تعطیل نشود یا با تأخیر مواجه نگردد از این رو تحلیف و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تشکیل کابینه جدید در وقت خود و با صلابت تمام انجام شد و این به خوبی نشان داد که فتنه بزرگ 88 هیچ خللی در نظام پدید نیاورده است. بعد از فتنه 88، فتنه کوچکتری هم با محوریت جریان انحرافی پدید آمد و در این میان بسیاری از متدینین نگران شدند. در این میان بیم آن میرفت که دولت دوم احمدینژاد نتواند دوره 4 ساله را به پایان برساند که اگر این اتفاق میافتاد از یکسو داعیه شیطانی فتنهگران مبنی بر بطلان انتخابات، به نوعی اثبات میشد و از سوی دیگر نظام با خلاء و اخلال مواجه میگردید. از این رو و علیرغم جفایی که جریان انحرافی به رهبری کرده بود، رهبر معظم انقلاب روی حفظ و تقویت دولت تأکید کرده و مسایل این جریان را موضوعی «فرعی» و «دولت دوم» خواندند. این موضع هم دولت را حفظ کرد، هم فتنهگران را ناکام کرد و هم تا حد زیادی به مهار جریان انحرافی انجامید.
*حماسه بزرگ 9 دی:
انتخابات 22 خرداد سال 88 حماسیترین انتخابات جمهوری اسلامی و بلکه خاورمیانه بود که در آن 85 درصد واجدان شرایط رأی شرکت کردند و این در سیویکمین سال پس از پیروزی یک انقلاب بیسابقه و بسیار جذاب و دیدنی بود. کاملاً واضح بود که چنین انقلاب و نظامی را نمیتوان با یک رشته آشوب و صفبندی دشمنانه در مقابل آن به حاشیه راند. کاملاً واضح بود که همان مردمی که این حماسه انتخاباتی را رقم زدهاند، از انقلاب خود دفاع خواهند کرد و دشمنان را عقب میرانند.
اولین نشانهها در نماز جمعه 29 خردادماه تهران ظاهر شد. در این نماز باشکوه نزدیک به سه میلیون نفر از شهروندان تهرانی به میدان آمدند. این اجتماع اگرچه برای نماز بود ولی عملاً به یک تظاهرات معنادار ملی تبدیل گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این نماز جمعه را به یک جبهه مستحکم برای پایاندادن به فتنهای که راه افتاده بود، تبدیل کردند. امام خامنهای- دامت برکاته- «قانون» جاری کشور را برای رسیدگی به اختلافات «کامل و بیاشکال» دانستند. ایشان اردوکشی خیابانی و زورآزمایی را غیرقابل قبول خوانده و فرمودند: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشار علیه نظام درست میکنند و مسئولین نظام را مجبور میکنند، وادار میکنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند «نه این هم غلط است، اولاً تندادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است».
رهبری راه حل را خود مردم دانسته و فرمودند: «اگر کسانی بخواهند راه دیگری- غیر از راه قانون- را انتخاب کنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریحتر از این صحبت خواهم کرد».
خطبههای نماز جمعه رهبری بازتاب بسیار گستردهای در سطح جهان داشت و برای اولین بار بود که رسانههای غربی با اعلام قبلی و همزمان با شروع سخنرانی، سخنان رهبری را کامل پخش میکردند. سخنان امام خامنهای همزمان به زبانهای مختلف ترجمه و به صورت زیرنویس از صدها شبکه تلویزیونی و خبرگزاری جهانی پخش میشد.
غرب کاملاٌ میدانست که رهبری، نقش تعیینکنندهای در تحولات دارد و از سوی دیگر گمان میکردند فشار به نظام طی هفته اول پس از انتخابات 22 خرداد آنقدر زیاد بوده که رهبری را وادار به دادن امتیاز به جریان فتنه کند و از این رو میخواستند لحظهای در اعلام خبر عقبنشینی نظام جمهوری اسلامی را از دست ندهند. از سوی دیگر کاملاً واضح بود که کوچکترین امتیاز به فتنه در این روز نظام را در سراشیبی عقبنشینیهای پی در پی قرار میدهد و در نهایت به از بینرفتن نظام منجر میشد. در واقع این نقطهای بود که غرب 31 سال در انتظار آن لحظهشماری کرده بود.
اما خطبههای تاریخی و کاملاً دقیق و حسابشده رهبری نه تنها گرد یأس را بر چهره غرب و فتنهگران داخلی پاشید بلکه خود یک فرصت مهمی برای انقلاب پدید آورد. در واقع با مکر الهی، سخنان رهبری به گوش همه دنیا رسید و یک بار مردم در غرب توانستند بدون حجاب به متن معارف و منطق انقلاب اسلامی دست پیدا کنند.
ما با مراجعه به معتبرترین سایتهای غرب درمییابیم که در تلویزیون و سایت بیبیسی انگلیسی در همان روز جمعه سه گزارش، در سایت و تلویزیون اول آمریکا یعنی C.N.N در روز جمعه 4 گزارش و روزنامه نیویورک تایمز در روزهای جمعه و شنبه 5 گزارش درباره اهمیت، متن و پیامدهای خطبههای رهبری تهیه و پخش شده است. این در حالی است که سه کارشناس برجسته امور رسانه- فؤاد ایزدی، نادر طالبزاده و حسن خجسته- که سالها رسانههای غرب را ملاحظه کردهاند میگویند از زمان انتخاب حضرت امام خامنهای- دامت برکاته- به رهبری تا امروز- به جز در این مورد خاص- جانشین صالح اما م تعمداً در بایکوت خبری غرب بوده و اساساً اربابان امپراتوری رسانهای غرب اجازه ندادهاند سخنان او به رسانههای غرب راه پیدا کند.
پس از خطبههای 29 خرداد تهران برای غرب مسلم شد که از جریان فتنه برای واداشتن جمهوری اسلامی به عقبنشینی کاری 0ساخته نیست. از این رو ابتدا باراک اوباما و سپس سایر سران دولتهای غربی به میدان آمدند و از موضع «ملت ایران» نظام را برای عقبنشینی تحت فشار شدید قرار دادند و بیانیههایی علیه ایران صادر کردند و حتی دولت آمریکا نزدیک به 100 هزار نیروی نظامی را از مراکز میانی کشور عراق به سمت مرزهای ایران به حرکت درآوردند.
بعد از خطبههای 29 خرداد، اعلامیههای مشترکی از سوی موسوی و کروبی خطاب به دستگاه قضایی صادر شد. محمد خاتمی نیز در بیانیهای جداگانه به ادامه اعتراضات خیابانی صراحتاً یا تلویحاً تأکید کردند. آنان کماکان شورای نگهبان را متهم به جانبداری از یک کاندیدا و تقلب به نفع او کردند اما دعوت آنان به تظاهرات 30 خرداد چندان جمعیتی را گرد نیاورد ولی عناصر مرتبط با گروهکهای تروریستی که بعضی از آنان پس از دستگیری گفتند که اساساً در انتخابات شرکت نکردهاند به میدان آمدند. در این رو 7 نفر از نیروهای بسیجی پایگاه مقداد- در جنب دانشگاه شریف- با سلاح گرم به شهادت رسیدند، مرکز بسیج و مسجد لولاگر که در نزدیکی این پایگاه است به آتش کشیده شدند. این ماجرا هم تأثیر عمدهای در ریزش بدنه اجتماعی این جریان داشت ولی از آنجا که این جریان با کارگردانی مصطفی تاجزاده یک شبکه گلدکوئیسی 40 هزار نفره را در ایران راه انداخته بود که سهم تهران از این شبکه حدود 4500 نفر بود، اینها توانستند تجمعاتی را در مناطق مرکزی تهران برگزار نمایند.
مردم بار دیگر در تظاهرات روز قدس سال 88- شهریور- به میدان آمدند ولی این حضور حول محور دفاع قدس بود و بهره فتنهگران از خشم مردم محدود بود. ادامه فتنه در ماههای بعد هرچند رمق چندانی نداشت ولی فضای داخلی کشور و تصویر جهانی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. از سوی دیگر در روز عاشورا- 6 دی- جریان فتنه از خلاء ناشی از حضور مردم در هیأتها و تکیه ها استفاده کرد و خیابان انقلاب را به آشوب کشانده و به ساحت حضرت ابیعبدالله علیهالسلام اهانت کردند. مردم در واکنش به فتنهگران، سه روز بعد یعنی روز 9 دیماه به میدان آمدند و اجتماعی نزدیک به 4 میلیون نفر را به وجود آوردند.