سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و اشعث پسر قیس را که فرزندش مرده بود چنین تعزیت فرمود : ] اشعث اگر بر پسرت اندوهگینى ، سزاوارى به خاطر پیوندى که با او دارى ، و اگر شکیبا باشى هر مصیبت را نزد خدا پاداشى است . اشعث اگر شکیبایى پیش گیرى حکم خدا بر تو رفته است و مزد دارى ، و اگر بى تابى کنى تقدیر الهى بر تو جارى است و گناهکارى . پسرت تو را شاد مى‏داشت و براى تو بلا بود و آزمایش ، و تو را اندوهگین ساخت و آن پاداش است و آمرزش . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :15
بازدید دیروز :26
کل بازدید :21909
تعداد کل یاداشته ها : 41
103/3/2
7:0 ص

فتنه به معنای اغفال، تفرقه‌ افکنی و ایجاد نفاق

شاید این مورد بیشترین مطابقت را با معنای فتنه که در ذهن افراد متبادر می ‌شود، داشته باشد. در آیاتی از قرآن، خداوند از فریب و اغفال عده‌ ای توسط دیگران سخن می‌ گوید که موجب ایجاد نفاق و تفرقه و فساد در جامعه می‌ شود. در یک جمع‌ بندی کلی می ‌توان گفت فتنه در این جایگاه از سوی پنج گروه القاء ‌می ‌شود:

1- شیطان

یا بَنی آدَمَ لا یفْتِنَنَّکُمُ الشَّیطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ [اعراف / 27]؛ ای پسران آدم!‌ شیطان فریبتان ندهد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.

2-  منافقین

وَ َلأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةُ [توبه / 47]؛ و در میان شما به سرعت فتنه ‌انگیزی ( و ایجاد تفرقه و نفاق ) می ‌کردند

«(خداوند) به مسلمانان اخطار می ‌کند که مراقب باشید افرادی ضعیف‌ الایمان در گوشه و کنار جمعیت شما وجود دارند که زود تحت تأثیر این گروه منافق قرار می ‌گیرند.»12

3-  بدعت‌گذاران

وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللهُ إِلَیکَ [مائده/49]؛ بر حذر باش که مبادا تو را از بعضی احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند.

4-  شبهه‌گران

فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ [آل عمران/7]؛ آنان که در دل ‌هایشان انحراف است، تنها آیات متشابه را پیروی می‌ کنند تا به این وسیله فتنه به پا کنند.

5-  ستمگران

إِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ [بروج/10]؛ محققاً این ستمگران و همه ستمگران روزگار هستند که مؤمنین و مؤمنات را گرفتار می ‌کنند.13

آنچه تاکنون بیان گردید، معانی پنج‌ گانه فتنه در قرآن شامل امتحان، عذاب، بلا، نفاق و شرک بود؛ اما آیاتی در قرآن به روشنی در مورد فتنه ‌گران اخطار داده و حتی نحوه برخورد با ایشان را تبیین می‌ نماید.

بین عذاب مردم که فانی و پایان ‌پذیر است و بین عذاب خداوند که دائمی و همیشگی است، هیچ فرق نگذارده؛ چون که تمیزش کم و قدرت بیان او اندک است. این ‌که خداوند اذیت و آزار مردم را «فتنه» نامیده، به منظور مشقت و رنج ‌هایی است که در آن مشاهده می‌شود.

اخطار قرآن بر فسادانگیزی فتنه

وَ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ إِلّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اْلأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ [انفال / 73]؛ و کسانی که کفر ورزیدند، بعضی‌ شان اولیای بعضی دیگرند(اولیای همند) و اگر آنچه قبلاً دستور دادیم انجام ندهید، فتنه ‌ای در زمین و فسادی بزرگ را به بار می ‌آورد. علامه طباطبایی ذیل این آیه چنین فرمودند: «معلوم است که دوستی کفّار که دشمن چنین جامعه ‌ای هستند، موجب می‌ شود افراد اجتماع با آنان خلط و آمیزش پیدا کنند و اخلاق و عقاید کفّار در بین ایشان رخنه یابد و در نتیجه سیره و روش اسلامی که مبنایش حق است، به وسیله سیره و روش کفّار که اساسش باطل و پیروی از هوی و در حقیقت پرستش شیطان است، از میان آنان رخت بر بندد. همچنان ‌که در روزگار خود ملاحظه کردیم که چنین شد و صدق ادعای این آیه را به چشم خود دیدیم ».14

فتنه؛ شدیدتر و بزرگ ‌تر از قتل

در دو آیه،‌ خداوند با تعابیری نسبتاً مشابه، از فتنه به عنوان شدیدتر و بزرگتر از قتل یاد می ‌کند:

الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ [بقره / 191]؛ فتنه آنان از کشتار شما شدیدتر است.

وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ [بقره / 217]؛ فتنه جرمش از قتل بزرگ‌ تر است.

در این دو آیه خداوند در مورد قتال مشرکین توسط مسلمانان در ماه حرام می ‌گوید. آنچه مسلم است این‌ که «کشتن مشرکان در ماه حرام اگر چه گناه است، ولی شرک و کفر آنها به خدا و پیامبر مهم‌‌تر و شرّ و گناهش بیشتر است. علت این ‌که از شرک و کفر به فتنه تعبیر شده این است که کفر به هلاکت و بدبختی می‌ کشاند و فتنه آن چیزی است که باعث بدبختی و هلاکت است.»15

آنچه با تأملی اندک در این دو آیه می ‌توان برداشت کرد، این ‌که براساس تعالیم دینی، کشتن انسان و قتل نفس از گناهان کبیره است. از آن ‌جا که قرآن فتنه را از قتل بزرگ‌ تر و شدید تر می‌ داند،‌ لذا بی ‌تردید فتنه از گناهان کبیره به حساب می‌ آید.16

امر قرآن به مبارزه با فتنه

خداوند در دو آیه دستور به کشتار فتنه ‌گران می‌ دهد تا دین از آثار فتنه ‌های آنها محفوظ بماند:

وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ [بقره / 193 و انفال / 39]؛ و با آنان کارزار کنید تا دیگر فتنه ‌ای نباشد.

 

فراگیری آثار فتنه

درباره فراگیری آثار فتنه در میان اجتماع، قرآن به مؤمنین هشدار می‌ دهد:

وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً [انفال/25]؛ بپرهیزید از فتنه ‌ای که تنها دامن ستمکاران از شما را نمی ‌گیرد. علامه طباطبایی در ذیل این آیه می ‌فرمایند: «فتنه عبارت است از این ‌که بعضی از امت با بعضی دیگر اختلاف می‌ کنند در امری که تمامی امّت، حقیقت امر را می‌ فهمند که کدام است، ولیکن یک دسته از قبول آن سرپیچی نموده و آگاهانه به ظلم و منکر اقدام می ‌کنند. آن دسته دیگر هم که حقیقت امر را قبول کرده‌ اند، آنان را نهی از منکر نمی‌ کنند و در نتیجه آثار سوء‌اش دامن‌ گیر همه امت می‌‌شود... این ‌که خداوند همه امت را از آن زنهار داده، معلوم می ‌شود که منظور آن ظلمی است که اثر سوء‌اش عمومی باشد و چنین ظلمی ناچار باید از قبیل بر هم زدن حکومت حقّه اسلامی و زمام آن را به ناحق به دست گرفتن و یا پایمال کردن احکام قطعی از کتاب و سنت که راجع به حکومت حقّه است، باشد.17

...  و امّا دو دعای قرآنی پیرامون فتنه

رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذینَ کَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ [ممتحنه / 5]؛ پروردگارا! ما را مایه امتحان و فتنه کسانی که کافر شدند قرار مده و ما را بیامرز که تو، آری، ‌تو تنها عزیز و حکیمی.

رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ [یونس / 85]؛ خداوندا! ما را دستخوش فتنه (و بلای) مردم ستمکار قرار مده ...


1-  فرهنگ فارسی عمید، ج 3، ص 1807.

2-  روض ‌الجنان و روح‌ الجنان فی تفسیر القرآن، ‌ابوالفتح رازی، بنیاد پژوهش ‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ج 9، ص 94.

3- مفردات راغب، ‌ماده فِتَن.

4- نگاهی قرآنی به آزمون الهی، حسن مهدویان و احمد نطنزی، چاپ اول، کانون اندیشه جوان، تهران: 1386، ص 25.

5- تفسیر مجمع‌ البیان، طبرسی، چاپ اول، انتشارات فراهانی، تهران، ج 16، ص 199.

6- تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ج 20، ص 139.

7- همان، ج 6، ص 91.

8- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 5، ص 28 و 29.

9- تفسیر المیزان، ج 15، ص 225.

10-  مجمع ‌البیان، ج 19، ص 17.

11-  نگاه قرآنی به آزمون الهی، همان، ص 30.

12- تفسیر نمونه، ج 7، ص 434.

13و14- المیزان، ج 20، ص 412 و ج 9، ص 189.

15- مجمع ‌البیان، ج 2، ص 232.

16- ر.ک: ‌گناهان کبیره، عبدالحسین دستغیب، چاپ ششم، انتشارات جهان، تهران، ج 2، ص 381.

17- المیزان، ج 9، ص 63.


93/11/30::: 8:14 ع
نظر()